من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

بایگانی

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مبارزه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بسم الله ارحمن الرحیم

بزرگی و بزرگواری روح

گاهی انسان با کارهایی بزرگ اما مکدر کننده از طرف افرادی مواجه می شود . کار هایی که نه می توان بر بزرگی آن ها چشم پوشید و نه بر پستی شان . بر آنیم که از درچه ی دیدگاه معلم شهید مرتضی مطهری نگاهی به معانی و حواشی گزاره های زیر بیاندازیم : روح بزرگ و با همت ، روح کوچک و حقیر ، روح بزرگوار و با کرامت ، روح پست و رذل . بدیهی است در این مقال سعی شده که این موضوع بی هیچ دخل و تصرفی در سخنان آن شهید بزرگوار مطرح گردد .  

1- صاحبانروح های بزرگافرادی با همت اند . کسانی که در راه رسیدن به اهداف خود زحمت می کشند ، به تن و جان خود سختی می دهند ، کم می خوابند و معمولا هم کم عمر می کنند . ایشان در راه رسیدن به خواسته هایشان - حال هر چه که می خواهد باشد - از هیچ کاری روی گردان نیستند . می توان به ابوریحان بیرونی - که می گفت بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانسته بمیرم - اشاره کرد یا نادر را نام برد که گاهی در لشکر کشی هایش تا ده ها روز حتی کفش از پایش بیرون نمی آورد و...

2- تن پروران و تنبلانروحی کوچکو حقیر داردن ، به دنبال خواب راحت اند و از خوردن خوراک بسیار لذت میبرند . ایشان یا همواره دستشان جلوی دیگران دراز است و یا جیره خوار سفره دیگرانند ، مانند بیچارگان غیبت دیگران را می کنند و تن به هر ذلتی می دهند . به خاطر همت کوتاهشان بی سواد و دریوزه اند . در واقع می توان گفت که حریصان و دنیا پرستانی که در طلب ثروت روح بزرگی دارند ، بسیار بهتر اند از کسانی که با تنبلی زندگی می کنند و برای پوشاندن این ضعف دم از زهد می زنند . امام علی (ع) در خطاب به یکی از همین دنیا پرستان فرمود که ای با همت و نیرومد چرا ثروت برای تو هدف است ؟ آن را بدست آور تا برای تو وسیله باشد . جالب است اشاره کنیم که گاهی درآمد سالانه امام علی (ع) به 40 تا 60 هزار درهم می رسید .

3-روح بزرگواررا می توان در انسانی دید که اهداف زندگی خود را بر پایه ی کرامت قرار می دهد و برای رسیدن به آن اهداف و فضایل تلاش می کند . بزرگواری یعنی حس شرافت ، احساس بزرگی در ضمیر و فطرت ، خود را نه برتر از دیگران که برتر از هر خود پسندی و خود پرستی دیدن . بزرگوار می خواهد بزرگ باشد اما نه از دیگران بلکه از هر پستی و دنائت ، که امام علی (ع) فرمود روح خود را از هر پستی برتر بدانید .

4-روح پستروحی است که در راه رذائل حرکت می کند و در این راه و برای رسیدن به اهداف شوم خود کوتاهی نمی کند . برای مثال می توان به موسولینی اشاره کرد که به یکی از نزدیکانش در خلوت گفت : ترجیح میدهم که یک سال شیر باشم و بدرم تا صدسال گوسفند باشم و دریده شوم . باید  گفت که در هر فرد صاحب روح بزرگ ، قسمتی از وجود او رشد کرده . یکی صاحب یک کینه توزی بزرگ است ، یکی صاحب ثروت اندوزی بزرگ و یا یکی صاحب جاه طلبی بزرگ و یا بندگی بزرگ و یا یک علم آموزی بزرگ و یا یک خود پرستی بزرگ .

هر روح بزرگواری یک روح بزرگ است اما هر روح بزرگی ، بزرگوار نیست  . هر روح با همت یک روح بزرگ است اما یک روح زمانی بزرگوار است که قرین فضایل باشد و با عزت و کرامت ، و یک روح زمانی پست است که قرین رذائل و دنائت باشد .

در همین راستا باید دانست که در راه بزرگوار کردن روح خود اولا باید همت کرد - همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند -  و مرحله دوم قدم نهادن در مسیری است که خداوند برای کرامت انسان ترسیم نموده و آن ، همان مسیر و دلیل  بعثت و ولایت رسول آخرین و آل طاهرین ایشان است . چرا که  پیامبر (ص) فرمودند : انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق . من برای تکمیل اخلاقی بزرگوارانه بر پایه ی کرامت و آقایی بشر – نه بر دیگران – بر پستی ها مبعوث شده ام .

اسلام در واقع مسیر کرامت انسان را رهایی او از بند نفس و سرور کردن خود عالی و الهی اش بر گستره وجودش می داند اما در عین حال به همان اندازه ای که انسان را به مبارزه با نفس پست خود دعوت کرده ، به عزت نفس و بزرگی همت نیز سفارش نموده است . چرا که در منظر اسلام انسان موجودی است مرکب که در وجود او هم کشش های دانی وجود دارد و هم کشش های عالی و آزاده ی حقیقی کسی است که خود عالی اش را در کشور وجودش به آقایی و سروری برساند .

از کتاب آزادی معنوی – فصل بزرگی و بزرگواری روح

....

یا علی 

خلاصه شده توسط

م.محمد.م.م


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

بسم الله ارحمن الرحیم

بزرگی و بزرگواری روح

گاهی انسان با کارهایی بزرگ اما مکدر کننده از طرف افرادی مواجه می شود . کار هایی که نه می توان بر بزرگی آن ها چشم پوشید و نه بر پستی شان . بر آنیم که از درچه ی دیدگاه معلم شهید مرتضی مطهری نگاهی به معانی و حواشی گزاره های زیر بیاندازیم : روح بزرگ و با همت ، روح کوچک و حقیر ، روح بزرگوار و با کرامت ، روح پست و رذل . بدیهی است در این مقال سعی شده که این موضوع بی هیچ دخل و تصرفی در سخنان آن شهید بزرگوار مطرح گردد .  

1- صاحبانروح های بزرگافرادی با همت اند . کسانی که در راه رسیدن به اهداف خود زحمت می کشند ، به تن و جان خود سختی می دهند ، کم می خوابند و معمولا هم کم عمر می کنند . ایشان در راه رسیدن به خواسته هایشان - حال هر چه که می خواهد باشد - از هیچ کاری روی گردان نیستند . می توان به ابوریحان بیرونی - که می گفت بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانسته بمیرم - اشاره کرد یا نادر را نام برد که گاهی در لشکر کشی هایش تا ده ها روز حتی کفش از پایش بیرون نمی آورد و...

2- تن پروران و تنبلانروحی کوچکو حقیر داردن ، به دنبال خواب راحت اند و از خوردن خوراک بسیار لذت میبرند . ایشان یا همواره دستشان جلوی دیگران دراز است و یا جیره خوار سفره دیگرانند ، مانند بیچارگان غیبت دیگران را می کنند و تن به هر ذلتی می دهند . به خاطر همت کوتاهشان بی سواد و دریوزه اند . در واقع می توان گفت که حریصان و دنیا پرستانی که در طلب ثروت روح بزرگی دارند ، بسیار بهتر اند از کسانی که با تنبلی زندگی می کنند و برای پوشاندن این ضعف دم از زهد می زنند . امام علی (ع) در خطاب به یکی از همین دنیا پرستان فرمود که ای با همت و نیرومد چرا ثروت برای تو هدف است ؟ آن را بدست آور تا برای تو وسیله باشد . جالب است اشاره کنیم که گاهی درآمد سالانه امام علی (ع) به 40 تا 60 هزار درهم می رسید .

3-روح بزرگواررا می توان در انسانی دید که اهداف زندگی خود را بر پایه ی کرامت قرار می دهد و برای رسیدن به آن اهداف و فضایل تلاش می کند . بزرگواری یعنی حس شرافت ، احساس بزرگی در ضمیر و فطرت ، خود را نه برتر از دیگران که برتر از هر خود پسندی و خود پرستی دیدن . بزرگوار می خواهد بزرگ باشد اما نه از دیگران بلکه از هر پستی و دنائت ، که امام علی (ع) فرمود روح خود را از هر پستی برتر بدانید .

4-روح پستروحی است که در راه رذائل حرکت می کند و در این راه و برای رسیدن به اهداف شوم خود کوتاهی نمی کند . برای مثال می توان به موسولینی اشاره کرد که به یکی از نزدیکانش در خلوت گفت : ترجیح میدهم که یک سال شیر باشم و بدرم تا صدسال گوسفند باشم و دریده شوم . باید  گفت که در هر فرد صاحب روح بزرگ ، قسمتی از وجود او رشد کرده . یکی صاحب یک کینه توزی بزرگ است ، یکی صاحب ثروت اندوزی بزرگ و یا یکی صاحب جاه طلبی بزرگ و یا بندگی بزرگ و یا یک علم آموزی بزرگ و یا یک خود پرستی بزرگ .

هر روح بزرگواری یک روح بزرگ است اما هر روح بزرگی ، بزرگوار نیست  . هر روح با همت یک روح بزرگ است اما یک روح زمانی بزرگوار است که قرین فضایل باشد و با عزت و کرامت ، و یک روح زمانی پست است که قرین رذائل و دنائت باشد .

در همین راستا باید دانست که در راه بزرگوار کردن روح خود اولا باید همت کرد - همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند -  و مرحله دوم قدم نهادن در مسیری است که خداوند برای کرامت انسان ترسیم نموده و آن ، همان مسیر و دلیل  بعثت و ولایت رسول آخرین و آل طاهرین ایشان است . چرا که  پیامبر (ص) فرمودند : انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق . من برای تکمیل اخلاقی بزرگوارانه بر پایه ی کرامت و آقایی بشر – نه بر دیگران – بر پستی ها مبعوث شده ام .

اسلام در واقع مسیر کرامت انسان را رهایی او از بند نفس و سرور کردن خود عالی و الهی اش بر گستره وجودش می داند اما در عین حال به همان اندازه ای که انسان را به مبارزه با نفس پست خود دعوت کرده ، به عزت نفس و بزرگی همت نیز سفارش نموده است . چرا که در منظر اسلام انسان موجودی است مرکب که در وجود او هم کشش های دانی وجود دارد و هم کشش های عالی و آزاده ی حقیقی کسی است که خود عالی اش را در کشور وجودش به آقایی و سروری برساند .

از کتاب آزادی معنوی – فصل بزرگی و بزرگواری روح

....

یا علی 

خلاصه شده توسط

م.محمد.م.م


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

یا من بَدَا فی کُل ِ ضِلع ٍ کَسرُها أُمَّ أَبیها
ای آنکه در هرسینه ای شکستگی اش نمایان شد

حَتّی غَدَا فی کُل قَلب ٍ قبرُها أُمَّ أَبیها
تا جائیکه در هر دلی آرامگاهی برای او هست

أُمّاهُ لَو تَبکینَ قتلَ السِّبطِ فی جنبِ الفُراتِ
مادر جان! آن هنگام که در عزای کشته شدن حسینت در کنار فرات می گریی

نوحِی علی مَن ناضَلوا و جاهَدوا ضِدَّ الطُّغاةِ
از داغ آنهایی که علیه ظلم و طاغوت ایستادند و جانانه جنگیدند نیز نوحه بخوان!

یا قُرَّةَ عینِ الاوصیاءِ
ای نور چشم تمام اوصیا

أدعوکِ دَوماً هذا نِدائی
دائما تو را می خوانم، این ندای من است

صلَّی علیکِ ربُّ السَّماءِ
پروردگار آسمان بر تو درود می فرستد

فاطمة، یا بَضعةَ المصطفی فاطمة، تبکی لَکِ عینُ الوَفی
فاطمه، ای پاره تن مصطفی فاطمه، دیدگان وفا در عزای تو می گریند

أدعو و دمعُ العین ِ لِلکونِ صَدَی آه ٍ واویلاه
صدایت می زنم و اشک چشمم به سمت جهان پژواک می شود

یا بنتَ من یَجری بکفَّیهِ النَّدَی آه ٍواویلاه
ای دختر پیامبری که بارش باران به اشاره دستهای اوست

سالَت دماء ُالشّیعةِ مِن قلبِ بحرینِ الحزینِ
اینک این خون شیعه است که از قلب اندوهگین بحرین جاری می شود

و هذه أَبنائُکِ تدعُوکِ یا أُمَّ الحسین
اینها فرزندان تواند ای مادر حسین که تو را می خوانند

زهراءُ دَومًا قَلبی یُنادی
دل من همیشه تو را می خواند یا زهرا !

یا بَضعةً مِن خیرِ العبادِ
ای پاره تن بهترین بندگان

ذِکراکِ رمزٌ لِلاتّحادِ
یاد تو رمز اتحاد ماست

فاطمة، یا بَضعةَ المصطفی فاطمة، تبکی لکِ عینُ الوَفی
فاطمه، ای پاره تن مصطفی فاطمه، دیدگان وفا در عزای تو می گریند

...

پادکست شعر :

..........................................

لینک نوای پادکست

..........................................

 

...

...
یا علی


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

یا من بَدَا فی کُل ِ ضِلع ٍ کَسرُها أُمَّ أَبیها
ای آنکه در هرسینه ای شکستگی اش نمایان شد

حَتّی غَدَا فی کُل قَلب ٍ قبرُها أُمَّ أَبیها
تا جائیکه در هر دلی آرامگاهی برای او هست

أُمّاهُ لَو تَبکینَ قتلَ السِّبطِ فی جنبِ الفُراتِ
مادر جان! آن هنگام که در عزای کشته شدن حسینت در کنار فرات می گریی

نوحِی علی مَن ناضَلوا و جاهَدوا ضِدَّ الطُّغاةِ
از داغ آنهایی که علیه ظلم و طاغوت ایستادند و جانانه جنگیدند نیز نوحه بخوان!

یا قُرَّةَ عینِ الاوصیاءِ
ای نور چشم تمام اوصیا

أدعوکِ دَوماً هذا نِدائی
دائما تو را می خوانم، این ندای من است

صلَّی علیکِ ربُّ السَّماءِ
پروردگار آسمان بر تو درود می فرستد

فاطمة، یا بَضعةَ المصطفی فاطمة، تبکی لَکِ عینُ الوَفی
فاطمه، ای پاره تن مصطفی فاطمه، دیدگان وفا در عزای تو می گریند

أدعو و دمعُ العین ِ لِلکونِ صَدَی آه ٍ واویلاه
صدایت می زنم و اشک چشمم به سمت جهان پژواک می شود

یا بنتَ من یَجری بکفَّیهِ النَّدَی آه ٍواویلاه
ای دختر پیامبری که بارش باران به اشاره دستهای اوست

سالَت دماء ُالشّیعةِ مِن قلبِ بحرینِ الحزینِ
اینک این خون شیعه است که از قلب اندوهگین بحرین جاری می شود

و هذه أَبنائُکِ تدعُوکِ یا أُمَّ الحسین
اینها فرزندان تواند ای مادر حسین که تو را می خوانند

زهراءُ دَومًا قَلبی یُنادی
دل من همیشه تو را می خواند یا زهرا !

یا بَضعةً مِن خیرِ العبادِ
ای پاره تن بهترین بندگان

ذِکراکِ رمزٌ لِلاتّحادِ
یاد تو رمز اتحاد ماست

فاطمة، یا بَضعةَ المصطفی فاطمة، تبکی لکِ عینُ الوَفی
فاطمه، ای پاره تن مصطفی فاطمه، دیدگان وفا در عزای تو می گریند

...

پادکست شعر :

..........................................

لینک نوای پادکست

..........................................

 

...

...
یا علی


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰
باید غبار ، ثانیه های هویزه را

در بر کشد یا که تمام جنازه را

این حرم آفتاب خیابان عاشقی

پر پر کند چون که سواران نیزه را 

آن قدر بر زمین و زمان تاختند تا

عشق عاقبت دوباره ستاند اجازه را  

کاندر کویر سرخ هویزه صدا زند 

سرسبز یاوران و شهیدان تازه را

......م.محمد.م.م......همین حالا ....

................................................

از یک هفته کمی بیشتر

میهمان شهدای هویزه بودم

نقد حساب میکنن با آدم

کسایی که تا آخر جاده کربلا رفتن و واقا کربلایی شدن

مثل اربابشون و اربابمون حسین

مشق عاشقی کردند

و در بالا ترین حد اقتدا به حسین (ع)

هم بر بدن هایشان تاختند و هم ۱۸ ماه بدن هاشون زیر آفتاب سوزان

ماند تا عاقبت اون منطقه دوباره به دست ما بیوفته و شهدای هویزه دفن بشن

سلام خداوند بر ارباب بی کفنان و یارانش باد

................................................

این عکس قدیمی است .

................................................

از همه دوستانی که به یادم بودند ممنونم

انشالله عمری باشه جبران کنم

التماس دعا

سالتون نو 

یاعلی

م.محمد.م.م

...

پ.ن.... من و شهدای هویزه و پنج شنبه آخر سال و کمیل ....

پ.ن.... و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰
باید غبار ، ثانیه های هویزه را

در بر کشد یا که تمام جنازه را

این حرم آفتاب خیابان عاشقی

پر پر کند چون که سواران نیزه را 

آن قدر بر زمین و زمان تاختند تا

عشق عاقبت دوباره ستاند اجازه را  

کاندر کویر سرخ هویزه صدا زند 

سرسبز یاوران و شهیدان تازه را

......م.محمد.م.م......همین حالا ....

................................................

از یک هفته کمی بیشتر

میهمان شهدای هویزه بودم

نقد حساب میکنن با آدم

کسایی که تا آخر جاده کربلا رفتن و واقا کربلایی شدن

مثل اربابشون و اربابمون حسین

مشق عاشقی کردند

و در بالا ترین حد اقتدا به حسین (ع)

هم بر بدن هایشان تاختند و هم ۱۸ ماه بدن هاشون زیر آفتاب سوزان

ماند تا عاقبت اون منطقه دوباره به دست ما بیوفته و شهدای هویزه دفن بشن

سلام خداوند بر ارباب بی کفنان و یارانش باد

................................................

این عکس قدیمی است .

................................................

از همه دوستانی که به یادم بودند ممنونم

انشالله عمری باشه جبران کنم

التماس دعا

سالتون نو 

یاعلی

م.محمد.م.م

...

پ.ن.... من و شهدای هویزه و پنج شنبه آخر سال و کمیل ....

پ.ن.... و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

دیدم اگر بماند ...

...

شهید عالم ، احمدی روشن

...

وقتی که دست پدر شهید را گرفتم و به صورتش بوسه زدم

خواستم بگویم قبول باشد ...

اما ترسیدم دلش بشکند و آن همه اقتدار و استواریش

- که او همه را دل داری میداد و اشک از چشم دیگران پاک میکرد-

نشد

بغض ، راه گفتن را برایم بسته بود ...

هیچ چیز نگفتم ...

...

التماس دعا

یاعلی

م.محمد.م.م

...

بعد نوشت : اللهم الرزقنا


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

دیدم اگر بماند ...

...

شهید عالم ، احمدی روشن

...

وقتی که دست پدر شهید را گرفتم و به صورتش بوسه زدم

خواستم بگویم قبول باشد ...

اما ترسیدم دلش بشکند و آن همه اقتدار و استواریش

- که او همه را دل داری میداد و اشک از چشم دیگران پاک میکرد-

نشد

بغض ، راه گفتن را برایم بسته بود ...

هیچ چیز نگفتم ...

...

التماس دعا

یاعلی

م.محمد.م.م

...

بعد نوشت : اللهم الرزقنا


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

سلام

این متن رو تابستان سال ۸۹ نوشتم

در روزهای اوج دل واپسی ها و نگرانی ها

البته امروز دوستهای بیشتری دارم

و رابطه ام با برخی از این دوست ها هم تغییر کرده و الحمد لله بهتر شده

خواستم برخی قسمت هاش رو تغییر بدم

و چند قسمت جدید بنویسم اما

گفتم حس مال اون زمونه

همون طوری که همون موقع یعنی حدود یک سال و نیم پیش نوشتم

همون طوری اینجا میذارمش

...

اتفاقی توی کوچه پس کوچه های فلشم ،

اونجایی که فایل های متفرقه و قدیمی رو میذارم پیداش کردم

...

گاهی احساس دلتنگی میکنم

گاهی یعنی مثلا روزی دوبار  یا سه بار یا ...

 

دلم تنگ میشود برای تو علی.ک ، برای تو که حتی با وجود آنکه میدانم کمی از دستم دلخوری اما یادت هم برایم دلگرمیست برای تو علی دلم تنگ میشود چون اشکهایت موقع خداحافظی به من گفتند که حتی آن لحظه که سهل انگاری هایم کار دستمان میداد شب امتحان ، باز هم دوستم بودی ...

 

دلم برایت تنگ میشود اسماعیل . برای آن همه بزرگواریت که کوچک میشد تا لبخندی هدیه کنی به لبهایمان . برای همه ی آن لحظه های شاد یا جدی یا عصبانی بودنت دلم تنگ میشود ، برای خود داری کردن هایت . برای آرام کردن دیگران وقتی که میخواهند مرا بزنند : دی ...

 

دلم گاهی سخت برایت تنگ میشود علی.ز ، برای همه ی نکته بینیت ، تیز بینی ات . برای جوش آوردن ها و دعوا کردن ها و آخر باز هم بخشیدن هایت . دلم تنگ میشود برای لحظه لحظه ی  هم نفس شدن با تو که الحق خوب دوستی هستی . دلم گاهی میخواهد برگردم و اشتباهات را جبران کنم ...

 

دلم تنگ میشود ناصر برایت . برای راست راست راه رفتنت و برای بلند بلند خندیدنت که گوهر نایابیست که همان کمش هم دلم را شاد میکند . ناصر برای نگاهت دلم تنگ میشود که نمیدانم چه میخواهی بگویی اما نمیگویی . دلم تنگ میشود برای زود از کوره در رفتن هایت و برای دیر گفتن هایت ...

 

دلم برای همیشه خندان بودنت تنگ میشود مصطفی.ز .برای آن لهجه ی اصفهانی شیرینت و برای تلفن نزدند هایت که میترسی پول تلفنت زیاد بشود . برای همیشه پی گیر بودنت  دلم تنگ میشود ؛ برای اقتصادی بودنت برای لحظه لحظه ی هم کلام بودن با تو دلم خیلی تنگ میشود ...

 

دلم تنگ میشود برایت بهروز . برای آن خنده ی کوچولویت که همیشه در دست رس است . برای آرامش و بی خیالی ات که الحق دست مرا هم از پشت بسته ای ، برای تیکه هایی که می انداختم که کار نمیکنی و وعده هایت دلم تنگ شده دوست دارم باز هم کار نکنی تا ...

 

دلم برایت تنگ شده پیمان . برای لحظه های با تو بودن برای خوشی ها و نا خوشی ها برای خنده ها و گریه ها برای شوخی ها و دل داری ها برای نصیحت ها و دلجویی ها . برای همه ی روز هایی که آن بالا میخوابیدی و ساکت بودی ، برای همه آن روز هایی که با هم بودیم ...

 

دلم تنگ میشود برایت مجتبی . برای درس خواندن و خوابیدنت که خیلی فرقی با هم نداشت . برای آن نازبالشتت که به کسی نمیدادیش و چشمت را که دور میدیدم میرفتیم و سر رویش میذاشتیم و میخوابیدیم . برای سکوتت برای قیافه ی خندان و قیافه ی متفکرت ...

 

دلم  تنگ میشود برایت احسان . ای سحرخیز و پر انرژی . دلم برای خوابیدن هایت تنگ میشود . برای خرج کردن هایت که پولت را نمیگرفتی و بعدا پشیمان میشدی . برای لپ تاپت که خیلی دلم تنگ میشود و برای شیشه های آبی که درشان درست نمیبندد . برای جای همیشه پهن و نان همیشه تازه ....

 

دلم برایت تنگ میشود عوض . تو که حالا هر سه کاری که میخواستی را با هم انجام دادی . هم درست تمام شد ، هم ارشد قبول شدی و هم ازدواج کردی . دلم برای آن گازی که از دستم گرفتی و خون آمد خیلی تنگ میشود . دیگر جایش هم نمانده . برای خنده ها و حرف زدن هایت دلم تنگ میشود ...

 

دلم تنگ میشود برایت بابک با آن عینکت . برای دست هایت که از بس نوشته بودی داشت کج میشد . هنوز هم به پشتکارت حسودی ام میشود و دلم برای خنده ها و حرف زدن هایت تنگ میشود . برای دوستی ها و دوست هایت . برای لوازم آرایشی ات !!! هم حتی و برای همه ی لحظه هایمان ...

 

دلم برایت تنگ میشود رامین . برای آهنگ هایت و خیلی بیشتر برای ترکی یاد دادن هایت . هشتاد درصد ترکیی که یاد گرفتم را تو یادم دادی . برای عشقت به زبانت دلم تنگ شده که عاشق بودی اما پان نبودی ، برای صورت همیشه خندان و برای آن همه جوری که کشیدی و ظرف های مرا که شستی ...

 

دلم تنگ میشود برایت محمد.ق . برای رک بودن هایت که خیلی خوب بود . برای مهربان بودن هایت برای همه صبح هایی که با صدای ساعت من بیدار میشدی و چیزی نمیگفتی . برای همه روز های خوشی و حتی ناخوشی . برای آهنگ های یگانه ، برای آن گوشی ات که میخواستی عوضش کنی و...

 

دلم تنگ میشود برایت رضا.آ . ی عزیز . برای همه ی پاکی و زلالیت ، برای همه ی راستی و درستی ات دلم تنگ میشود . برای درد دل هایت برایم برای درد دل هایم برایت ، برای همه هم سخنی هایمان و برای سکوت طولانیت و برای صحبت کوتاهت دلم تنگ میشود ...

 

دلم تنگ میشود برایت مصطفی.رض . برای کلمه کلمه حرفهایت و برای آرامشی که در آن هست . برای عشقت به شهدا و رفتنت به راهی دور به سوی نور که رفتی و مارا جا گزاشتی . دلم برایت تنگ میشود برای تکه کلام زیبایت که الهی شهید شی ما رو هم شفاعت کنی ...

 

دلم تنگ میشود برایت مرتضی . برای دویدنت وقتی که عجله داری که البته همیشه عجله داری ، دلم برای استرس هایت تنگ میشود که همه را عصبی میکند . برای پروژه هایت برای اعصاب خوردیت و برای خنده های جالبت . دلم تنگ میشود برای تفکرات التقاطی ات  وبرای همه ی پاکیت و ...

 

گاهی دلم برای خودم تنگ میشود

برای خودم در میان شما . گاهی شماتت میکنم خودم را که قدر شناس نبودم لحظه هایی که رفت را و نصیحت میکنم به فهمیدن ثانیه های پیش رو . شماتت میکنم خودم را همیشه به خاطر دل هایی که شکستم و اشتباهاتی که انجام دادم و زبان تندم  و نصیحت میکنم خود را به فروتنی و شیرین سخنی و شاد کردن دل دوستان .

 

 

پ.ن. نمیشود دوست را در دو خط و نیم گفت اما کم بودن از قصور ذهنم بود . به بزرگواری خودتان ببخشید   

...........

التماس دعا

یاعلی

م.محمد.م.م

..................................................

بعد نوشت :

حرف هایی که در باره ی شهادت شهدای هسته ای و

محکومیت این جنایت و

واماندگی دشمن و ...

زده میشه رو قبول دارم

اما این حرف ها رو جاهای دیگه خیلی بهترش رو میتونید بخونید و بشنوید

میخوام حرفی رو بنویسم که پدرم امروز با دیدن عکس شهید مصطفی احمدی روشن

توی خیابون ، زد

گفت حالا که شهید شده همه جا عکسشو زدن و میگن که همدانی بوده

ولی اگه زنده و بود و کارش همدان گیر میکرد هیچ کس کارشو راه نمینداخت

...

قدر نشناسیم رفقا ...

...

خوش به حالش ...

بهشت ما مسلمونا توی این دنیا نیست

با شهادت و کشته شدن در راه خدا به اون میرسیم

اما بهشت اون از خدا بی خبر ها توی این دنیاس

با کشته شدن از بهشت محروم میشن

نمیفهمن 

به گمونشون الان ما میترسیم و کم میاریم

اما

ببینید :

http://dararezoyeshahadat.blogfa.com

حتما ببینید و مشارکت کنید

همه حرف ها

و منظور حرف من هم اونجاس

...

الا لعنة الله علی القوم الظالمین

...

التماس دعا

یاعلی

م.محمد.م.م


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

سلام

این متن رو تابستان سال ۸۹ نوشتم

در روزهای اوج دل واپسی ها و نگرانی ها

البته امروز دوستهای بیشتری دارم

و رابطه ام با برخی از این دوست ها هم تغییر کرده و الحمد لله بهتر شده

خواستم برخی قسمت هاش رو تغییر بدم

و چند قسمت جدید بنویسم اما

گفتم حس مال اون زمونه

همون طوری که همون موقع یعنی حدود یک سال و نیم پیش نوشتم

همون طوری اینجا میذارمش

...

اتفاقی توی کوچه پس کوچه های فلشم ،

اونجایی که فایل های متفرقه و قدیمی رو میذارم پیداش کردم

...

گاهی احساس دلتنگی میکنم

گاهی یعنی مثلا روزی دوبار  یا سه بار یا ...

 

دلم تنگ میشود برای تو علی.ک ، برای تو که حتی با وجود آنکه میدانم کمی از دستم دلخوری اما یادت هم برایم دلگرمیست برای تو علی دلم تنگ میشود چون اشکهایت موقع خداحافظی به من گفتند که حتی آن لحظه که سهل انگاری هایم کار دستمان میداد شب امتحان ، باز هم دوستم بودی ...

 

دلم برایت تنگ میشود اسماعیل . برای آن همه بزرگواریت که کوچک میشد تا لبخندی هدیه کنی به لبهایمان . برای همه ی آن لحظه های شاد یا جدی یا عصبانی بودنت دلم تنگ میشود ، برای خود داری کردن هایت . برای آرام کردن دیگران وقتی که میخواهند مرا بزنند : دی ...

 

دلم گاهی سخت برایت تنگ میشود علی.ز ، برای همه ی نکته بینیت ، تیز بینی ات . برای جوش آوردن ها و دعوا کردن ها و آخر باز هم بخشیدن هایت . دلم تنگ میشود برای لحظه لحظه ی  هم نفس شدن با تو که الحق خوب دوستی هستی . دلم گاهی میخواهد برگردم و اشتباهات را جبران کنم ...

 

دلم تنگ میشود ناصر برایت . برای راست راست راه رفتنت و برای بلند بلند خندیدنت که گوهر نایابیست که همان کمش هم دلم را شاد میکند . ناصر برای نگاهت دلم تنگ میشود که نمیدانم چه میخواهی بگویی اما نمیگویی . دلم تنگ میشود برای زود از کوره در رفتن هایت و برای دیر گفتن هایت ...

 

دلم برای همیشه خندان بودنت تنگ میشود مصطفی.ز .برای آن لهجه ی اصفهانی شیرینت و برای تلفن نزدند هایت که میترسی پول تلفنت زیاد بشود . برای همیشه پی گیر بودنت  دلم تنگ میشود ؛ برای اقتصادی بودنت برای لحظه لحظه ی هم کلام بودن با تو دلم خیلی تنگ میشود ...

 

دلم تنگ میشود برایت بهروز . برای آن خنده ی کوچولویت که همیشه در دست رس است . برای آرامش و بی خیالی ات که الحق دست مرا هم از پشت بسته ای ، برای تیکه هایی که می انداختم که کار نمیکنی و وعده هایت دلم تنگ شده دوست دارم باز هم کار نکنی تا ...

 

دلم برایت تنگ شده پیمان . برای لحظه های با تو بودن برای خوشی ها و نا خوشی ها برای خنده ها و گریه ها برای شوخی ها و دل داری ها برای نصیحت ها و دلجویی ها . برای همه ی روز هایی که آن بالا میخوابیدی و ساکت بودی ، برای همه آن روز هایی که با هم بودیم ...

 

دلم تنگ میشود برایت مجتبی . برای درس خواندن و خوابیدنت که خیلی فرقی با هم نداشت . برای آن نازبالشتت که به کسی نمیدادیش و چشمت را که دور میدیدم میرفتیم و سر رویش میذاشتیم و میخوابیدیم . برای سکوتت برای قیافه ی خندان و قیافه ی متفکرت ...

 

دلم  تنگ میشود برایت احسان . ای سحرخیز و پر انرژی . دلم برای خوابیدن هایت تنگ میشود . برای خرج کردن هایت که پولت را نمیگرفتی و بعدا پشیمان میشدی . برای لپ تاپت که خیلی دلم تنگ میشود و برای شیشه های آبی که درشان درست نمیبندد . برای جای همیشه پهن و نان همیشه تازه ....

 

دلم برایت تنگ میشود عوض . تو که حالا هر سه کاری که میخواستی را با هم انجام دادی . هم درست تمام شد ، هم ارشد قبول شدی و هم ازدواج کردی . دلم برای آن گازی که از دستم گرفتی و خون آمد خیلی تنگ میشود . دیگر جایش هم نمانده . برای خنده ها و حرف زدن هایت دلم تنگ میشود ...

 

دلم تنگ میشود برایت بابک با آن عینکت . برای دست هایت که از بس نوشته بودی داشت کج میشد . هنوز هم به پشتکارت حسودی ام میشود و دلم برای خنده ها و حرف زدن هایت تنگ میشود . برای دوستی ها و دوست هایت . برای لوازم آرایشی ات !!! هم حتی و برای همه ی لحظه هایمان ...

 

دلم برایت تنگ میشود رامین . برای آهنگ هایت و خیلی بیشتر برای ترکی یاد دادن هایت . هشتاد درصد ترکیی که یاد گرفتم را تو یادم دادی . برای عشقت به زبانت دلم تنگ شده که عاشق بودی اما پان نبودی ، برای صورت همیشه خندان و برای آن همه جوری که کشیدی و ظرف های مرا که شستی ...

 

دلم تنگ میشود برایت محمد.ق . برای رک بودن هایت که خیلی خوب بود . برای مهربان بودن هایت برای همه صبح هایی که با صدای ساعت من بیدار میشدی و چیزی نمیگفتی . برای همه روز های خوشی و حتی ناخوشی . برای آهنگ های یگانه ، برای آن گوشی ات که میخواستی عوضش کنی و...

 

دلم تنگ میشود برایت رضا.آ . ی عزیز . برای همه ی پاکی و زلالیت ، برای همه ی راستی و درستی ات دلم تنگ میشود . برای درد دل هایت برایم برای درد دل هایم برایت ، برای همه هم سخنی هایمان و برای سکوت طولانیت و برای صحبت کوتاهت دلم تنگ میشود ...

 

دلم تنگ میشود برایت مصطفی.رض . برای کلمه کلمه حرفهایت و برای آرامشی که در آن هست . برای عشقت به شهدا و رفتنت به راهی دور به سوی نور که رفتی و مارا جا گزاشتی . دلم برایت تنگ میشود برای تکه کلام زیبایت که الهی شهید شی ما رو هم شفاعت کنی ...

 

دلم تنگ میشود برایت مرتضی . برای دویدنت وقتی که عجله داری که البته همیشه عجله داری ، دلم برای استرس هایت تنگ میشود که همه را عصبی میکند . برای پروژه هایت برای اعصاب خوردیت و برای خنده های جالبت . دلم تنگ میشود برای تفکرات التقاطی ات  وبرای همه ی پاکیت و ...

 

گاهی دلم برای خودم تنگ میشود

برای خودم در میان شما . گاهی شماتت میکنم خودم را که قدر شناس نبودم لحظه هایی که رفت را و نصیحت میکنم به فهمیدن ثانیه های پیش رو . شماتت میکنم خودم را همیشه به خاطر دل هایی که شکستم و اشتباهاتی که انجام دادم و زبان تندم  و نصیحت میکنم خود را به فروتنی و شیرین سخنی و شاد کردن دل دوستان .

 

 

پ.ن. نمیشود دوست را در دو خط و نیم گفت اما کم بودن از قصور ذهنم بود . به بزرگواری خودتان ببخشید   

...........

التماس دعا

یاعلی

م.محمد.م.م

..................................................

بعد نوشت :

حرف هایی که در باره ی شهادت شهدای هسته ای و

محکومیت این جنایت و

واماندگی دشمن و ...

زده میشه رو قبول دارم

اما این حرف ها رو جاهای دیگه خیلی بهترش رو میتونید بخونید و بشنوید

میخوام حرفی رو بنویسم که پدرم امروز با دیدن عکس شهید مصطفی احمدی روشن

توی خیابون ، زد

گفت حالا که شهید شده همه جا عکسشو زدن و میگن که همدانی بوده

ولی اگه زنده و بود و کارش همدان گیر میکرد هیچ کس کارشو راه نمینداخت

...

قدر نشناسیم رفقا ...

...

خوش به حالش ...

بهشت ما مسلمونا توی این دنیا نیست

با شهادت و کشته شدن در راه خدا به اون میرسیم

اما بهشت اون از خدا بی خبر ها توی این دنیاس

با کشته شدن از بهشت محروم میشن

نمیفهمن 

به گمونشون الان ما میترسیم و کم میاریم

اما

ببینید :

http://dararezoyeshahadat.blogfa.com

حتما ببینید و مشارکت کنید

همه حرف ها

و منظور حرف من هم اونجاس

...

الا لعنة الله علی القوم الظالمین

...

التماس دعا

یاعلی

م.محمد.م.م


,,,,
  • میر محمد مطهری موید