اسماعیل هر روزی که دلش بخواهد به مدرسه میرود
چو که بعضی وقت ها هوا ابری میشود و دل مش اسماعیل میگیرد
و میخواهد که فقط بخوابد یا اینکه فقط فکر کند
بعضی وقت ها هم هوا ابری میشود و باران میبارد و این وقت ها مش اسماعیل دوست دارد برود زیر باران چشم هایش را بشوید و جور دیگر نگاه کند
تا وقتی که کاملا خیس بشود
و سرما بخورد
و بعضی وقت ها هم
هوا ابری ممیشود و سرد میشود و برف میبارد
و این وقت ها هم مش اسماعیل دوست دارد کلاهش را بر سرش بگذارد
کاپشنش را بپوشدو برود سرسره بازی کند و با بچه ها توبز(1) بازی کند .
من مش اسماعیل را دوست دارم
یاعلی
م.محمد.م.م
....................
پ.ن1: گوله برف بازی