من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

بایگانی

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
سلام

چند روزیه که سخت درگیر چند کار مختلفم

روزها سپری میشه و ما هم بی اراده قدم بر میداریم و ...

نمیدانم چرا وقتی که یکی از آشنایانم از دنیا میره سخت در افکار موهومی فرو میرم و

ذهنم در عین حال که به هم میریزه اما به نتایجی هم میرسه

چیز هایی که به فکرش افتادم با مرگ یکی از دوستانم جالب بودن

و چیز هایی که شنیدم و یاد گرفتم

مثلا یه داستان بود که خیلی جالب بود

که میگن یه بار یه نفر با ملک الموت رفیق میشه و ازش قول میگیره که یک سال قبل از مرگش بهش خبر بده تا آماده بشه

بعد از چند سال یه هو از دنیا میره و میپرسه مگه قرار نبود که خبرم کنی

ملک الموت میگه من که با ها خبرت کردم

اون موقعی که بابات رفت

اون موقعی که مامانت و برادرت و دوستت رو ازت گرفتم

همه اون موقع ها داشتم خبرت میکردم که مراقب باش

خیلی زود نوبت تو هم میرسه

...

به این فکر هم افتادم که حتما وصیت نامه بنوسم

اما نمیدونم چطور باید این کار رو کرد

و چی نوشت

...

به نزدیکی اون روزی فکر کردم که من هم دستم از دنیا کوتاهه و

نمیدونم کی باید به جای من از بقیه حلالیت بخواد

مثل خواهر احسان که اومد از ما برای داداشش حلالیت گرفت

...

اما چیزی که برام خیلی مهم بود که بهش فکر میکردم داغی بود که خانواده احسان دچارش شده بودن

و فکر به این که بی شک برای هر داغی عزاداریی واجبه برای تسکین خانواده

هرچه داغ بزرگتر باشه باید بیشتر عزاداری کرد برای تسکینش

یه مطلب نوشته بودم در باره ی این که نمیدونم چرا باید توی عاشورا گریه کنم

این که میدونم باید این کار رو بکنم اما نمیدونم چرا

یکی از دلایلش رو پیدا کردم

برخی داغ ها اونقدر بزرگن که باید تا آخر دنیا براشون گریه کرد

به خصوص که نزدیکان اون افراد زمان برای عزاداری نداشته باشن و اجازه هم

به این فکر میکردم که اگه یه روزی برسه که مردم زمین به مقدار کافی برای حسین و یارانش

عزاداری نکنن زمین این کار رو با نابودی اهلش انجام میده

این که ما داریم به یکی از وظایف تاریخیمون عمل میکنیم که اون هم عزاداری برای بزرگترین داغ تاریخه

این که ما داریم به اماممون کمک میکنیم و به فرزندان امامانمون کمک میکنیم و این یه افتخار بزرگه

این که بتونیم تسلایی باشیم بر داغ دل اهل بیت

...

این رو هم یاد گرفتم که معصوم (ع) فرمودند که در هر داغ و غمی که داشتید برای هر چیزی

( مثلا دزد گوشیتون رو دزدیده ) و اگر غمگینید یا گریه میکنید نیت کنید که برای پدرم حسین (ع)

ناراحتید و برای اون گریه کنید .

...

باز هم حرف هست اما ذهن یاری نمیکنه و جو اینجایی که دارم توش مینویسم

هم اعصابم آروم نیست و هم اطرافم شلوغه

...

امشب شب شهادت بیبی دوعالم سیده نسائ عالمین بنت نبی راضیه مرضیه طاهره مطهره انسیه محدثه زهرا ، فاطمه سلام الله علیها ست

این بانوی الهی بی شک تفسیر تمام خلقته

و بی شک فلسفه تمام عبودیته

انشالله که خودش هم در این دنیا و هم در اون دنیا دستمون رو بگیره

و خودش خداییمون کنه

خطالب به ایشان باید عرض کنم که

مادرم میدانم که بی شک مهر مادری هر بی محبتی و هر کم لطفی را از چشمان مادری دور میکند

میدانم که من کم لطف بودم و بی محبت

اما میدانم که تو هم در بی نهایت لطفی و محبت

هرچقدر که من بد باشم

تو بیشتر خوبی

پس دستم را بگیر .

...

التماس دعا

یاعلی

یا فاطمه

م.محمد.م.م 


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰
سلام

چند روزیه که سخت درگیر چند کار مختلفم

روزها سپری میشه و ما هم بی اراده قدم بر میداریم و ...

نمیدانم چرا وقتی که یکی از آشنایانم از دنیا میره سخت در افکار موهومی فرو میرم و

ذهنم در عین حال که به هم میریزه اما به نتایجی هم میرسه

چیز هایی که به فکرش افتادم با مرگ یکی از دوستانم جالب بودن

و چیز هایی که شنیدم و یاد گرفتم

مثلا یه داستان بود که خیلی جالب بود

که میگن یه بار یه نفر با ملک الموت رفیق میشه و ازش قول میگیره که یک سال قبل از مرگش بهش خبر بده تا آماده بشه

بعد از چند سال یه هو از دنیا میره و میپرسه مگه قرار نبود که خبرم کنی

ملک الموت میگه من که با ها خبرت کردم

اون موقعی که بابات رفت

اون موقعی که مامانت و برادرت و دوستت رو ازت گرفتم

همه اون موقع ها داشتم خبرت میکردم که مراقب باش

خیلی زود نوبت تو هم میرسه

...

به این فکر هم افتادم که حتما وصیت نامه بنوسم

اما نمیدونم چطور باید این کار رو کرد

و چی نوشت

...

به نزدیکی اون روزی فکر کردم که من هم دستم از دنیا کوتاهه و

نمیدونم کی باید به جای من از بقیه حلالیت بخواد

مثل خواهر احسان که اومد از ما برای داداشش حلالیت گرفت

...

اما چیزی که برام خیلی مهم بود که بهش فکر میکردم داغی بود که خانواده احسان دچارش شده بودن

و فکر به این که بی شک برای هر داغی عزاداریی واجبه برای تسکین خانواده

هرچه داغ بزرگتر باشه باید بیشتر عزاداری کرد برای تسکینش

یه مطلب نوشته بودم در باره ی این که نمیدونم چرا باید توی عاشورا گریه کنم

این که میدونم باید این کار رو بکنم اما نمیدونم چرا

یکی از دلایلش رو پیدا کردم

برخی داغ ها اونقدر بزرگن که باید تا آخر دنیا براشون گریه کرد

به خصوص که نزدیکان اون افراد زمان برای عزاداری نداشته باشن و اجازه هم

به این فکر میکردم که اگه یه روزی برسه که مردم زمین به مقدار کافی برای حسین و یارانش

عزاداری نکنن زمین این کار رو با نابودی اهلش انجام میده

این که ما داریم به یکی از وظایف تاریخیمون عمل میکنیم که اون هم عزاداری برای بزرگترین داغ تاریخه

این که ما داریم به اماممون کمک میکنیم و به فرزندان امامانمون کمک میکنیم و این یه افتخار بزرگه

این که بتونیم تسلایی باشیم بر داغ دل اهل بیت

...

این رو هم یاد گرفتم که معصوم (ع) فرمودند که در هر داغ و غمی که داشتید برای هر چیزی

( مثلا دزد گوشیتون رو دزدیده ) و اگر غمگینید یا گریه میکنید نیت کنید که برای پدرم حسین (ع)

ناراحتید و برای اون گریه کنید .

...

باز هم حرف هست اما ذهن یاری نمیکنه و جو اینجایی که دارم توش مینویسم

هم اعصابم آروم نیست و هم اطرافم شلوغه

...

امشب شب شهادت بیبی دوعالم سیده نسائ عالمین بنت نبی راضیه مرضیه طاهره مطهره انسیه محدثه زهرا ، فاطمه سلام الله علیها ست

این بانوی الهی بی شک تفسیر تمام خلقته

و بی شک فلسفه تمام عبودیته

انشالله که خودش هم در این دنیا و هم در اون دنیا دستمون رو بگیره

و خودش خداییمون کنه

خطالب به ایشان باید عرض کنم که

مادرم میدانم که بی شک مهر مادری هر بی محبتی و هر کم لطفی را از چشمان مادری دور میکند

میدانم که من کم لطف بودم و بی محبت

اما میدانم که تو هم در بی نهایت لطفی و محبت

هرچقدر که من بد باشم

تو بیشتر خوبی

پس دستم را بگیر .

...

التماس دعا

یاعلی

یا فاطمه

م.محمد.م.م 


,,,,
  • میر محمد مطهری موید