من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

بایگانی

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتظار» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
امام غایب را میتوان با تقریب خوبی حاضر همیشه در تکرار کربلا دانست


چه اگر هفتاد و دو یارش فقط سیصد و سیزده میشدند ...


هر چند که در مقابل هزاران نفر باشند و در کنارشان شایعت و بایعت و تابعت کنندگان چه بیشمار ...
دارم به این فکر میکنم که آرزوی عضویت در میان یاران امام زمان یعنی عضویت در میان هفتاد و دو تن

وگرنه اگر سیصد و سیزده را اختیار میکرد
باید آرزو میکرد که بتواند یار امام زمان بشود و یار امام زمان بسازد .
فاصله میاد هفتاد و دو و سیصد و سیزده فرق میان از خود گذشتن و به خود آوردن است .
قدمهایتان صدق
یاعلی
م.محمد.م.م

,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰
امام غایب را میتوان با تقریب خوبی حاضر همیشه در تکرار کربلا دانست


چه اگر هفتاد و دو یارش فقط سیصد و سیزده میشدند ...


هر چند که در مقابل هزاران نفر باشند و در کنارشان شایعت و بایعت و تابعت کنندگان چه بیشمار ...
دارم به این فکر میکنم که آرزوی عضویت در میان یاران امام زمان یعنی عضویت در میان هفتاد و دو تن

وگرنه اگر سیصد و سیزده را اختیار میکرد
باید آرزو میکرد که بتواند یار امام زمان بشود و یار امام زمان بسازد .
فاصله میاد هفتاد و دو و سیصد و سیزده فرق میان از خود گذشتن و به خود آوردن است .
قدمهایتان صدق
یاعلی
م.محمد.م.م

,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

چند وقتیه که ( از بعد  عید )

میخواستم برای دوستان فعالیت های نشریاتیم رو بزارم اینجا

که قسمت نمیشد .

...

یه نشریه زدیم توی دانشگاه که قرار بود گروه های مختلفی براش نشریات اقماری در بیارن

در ریز موضوعات مختلف

البته متاسفانه نشریه مادر که اسمش نشانه بود فقط یه شماره بیرون اومد

اما باقی نشریات یکی دو باری بیرون اومدن

هدف اصلی این نشریات نشون دادن بچه مذهبی ها بود به شکلی که

معمولا توی دید عموم غیر مذهبی به این صورت شناخته نمیشن  

لینکشون رو برای دانلود اینجا قرار دادم میتونید دانلود کنید

.....................

۱- نشانه : نشریه فرهنگی اجتماعی ادبی . نشریه مادر

شماره ۱ : شهادت ، فقر 

۲- آیت : باز خوانی تفکرات امام خمینی ( خیلی خیلی خلاصه و مختصر در موضوعات مختلف )

شماره ۱ : فرهنگ

شماره ۲ : انتخابات مجلس

۳- بیعت : ویژه نامه مناسبتی

شماره ۱ : ویژه نامه نهم دی ( به سفارش معاونت فرهنگی دانشگاه ) 

۴- پر پرواز : حجاب از دیدگاه ...

شماره ۱ : حجاب از دیدگاه قرآن

...

یاد حرفی از دکتر بهشتی افتادم که یه روز یه نفر میره پیشش و میگه

من یه سری طرح دارم که اگه انجام بشه انقلاب اسلامی ایران پیروز میشه

ایشون اشاره میکنن به افرادی که اونجا نشسته بودن و میگن

همه اینا طرح دارن

ولی کو مرد عمل ...

خیلی سخت بود

خیلی سخت

من فکر میکردم که وقتی به بچه ها بگم که بیاین گروه های مختلف رو بگیرید و کار کنید

از خبرنامه گرفته تا نشریه طنز و هزار جور فکر و خیال دیگه

یا این که بیان توی نشریه مادر بنویسن

همه میان و کمک میکنن

اما هیچ کس کمک نکرد

البته اینجا باید از سردبیر نشریات اقماری تشکر کنم که خیلی زحمت کشیدن

مخصوصا آقای آبیار و آقای علی وند

و البته از همه دوستانی که با نظرات خوبشون بنده و دوستانم رو یاری کردن هم

باید خیلی تشکر کنم

اما در کل

این بود فعالیت فرهنگی ما در سال ۹۰

انشالله که تونسته باشیم به کمک دوستان گوشه ای از مسئولیتی که بر دوشمون بوده رو

انجام بدیم .

التماس دعا

پ.ن : این جبهه نیرو ندارد ...

پ.ن : استفاده از نشریات و مطالب اونها بلا مانعه اگه ما رو هم با خبر کنید خوشحالمون کردید .

پ.ن : گاهی که ... فقط میگم آقا جان اگه تو بودی اینطوری نمیشد ... خیلی سختمه ... خیلی ...

...

بعد نوشت : 

یکی از دوستانی که خیلی به کار لطف داشتند و بسیار از راهنمایی هاشون استفاده کردیم 

و خود بنده بسیار از ایشون یاد گرفتم 

کامنتی قرار دادند که باید در مورد این کامنت چند موضوع رو باز گویه کنم 

این جبهه ای که نیرو ندارد 

اولا جبهه فرهنگی ای است که اما روح الله فرمودند 

و استفاده از لفظ ندارد به این معنا نیست که هیچ هیچ 

بلکه یعنی خیلی کم 

و البته قبول دارد که جبهه فرهنگی ما امروز از دو سو تیر میخورد 

هم از روبرو و هم از پشت 

که شاهد مثال این گفته هم همان آب هاییه که زیر پای شما بستند 

و باتلاقیه که زیر پای شما ساختند 

خدا به شما اجر بده 

...

زاهد اگرچه لاف ز پرهیز میزند ...

...

التماس دعا 


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

چند وقتیه که ( از بعد  عید )

میخواستم برای دوستان فعالیت های نشریاتیم رو بزارم اینجا

که قسمت نمیشد .

...

یه نشریه زدیم توی دانشگاه که قرار بود گروه های مختلفی براش نشریات اقماری در بیارن

در ریز موضوعات مختلف

البته متاسفانه نشریه مادر که اسمش نشانه بود فقط یه شماره بیرون اومد

اما باقی نشریات یکی دو باری بیرون اومدن

هدف اصلی این نشریات نشون دادن بچه مذهبی ها بود به شکلی که

معمولا توی دید عموم غیر مذهبی به این صورت شناخته نمیشن  

لینکشون رو برای دانلود اینجا قرار دادم میتونید دانلود کنید

.....................

۱- نشانه : نشریه فرهنگی اجتماعی ادبی . نشریه مادر

شماره ۱ : شهادت ، فقر 

۲- آیت : باز خوانی تفکرات امام خمینی ( خیلی خیلی خلاصه و مختصر در موضوعات مختلف )

شماره ۱ : فرهنگ

شماره ۲ : انتخابات مجلس

۳- بیعت : ویژه نامه مناسبتی

شماره ۱ : ویژه نامه نهم دی ( به سفارش معاونت فرهنگی دانشگاه ) 

۴- پر پرواز : حجاب از دیدگاه ...

شماره ۱ : حجاب از دیدگاه قرآن

...

یاد حرفی از دکتر بهشتی افتادم که یه روز یه نفر میره پیشش و میگه

من یه سری طرح دارم که اگه انجام بشه انقلاب اسلامی ایران پیروز میشه

ایشون اشاره میکنن به افرادی که اونجا نشسته بودن و میگن

همه اینا طرح دارن

ولی کو مرد عمل ...

خیلی سخت بود

خیلی سخت

من فکر میکردم که وقتی به بچه ها بگم که بیاین گروه های مختلف رو بگیرید و کار کنید

از خبرنامه گرفته تا نشریه طنز و هزار جور فکر و خیال دیگه

یا این که بیان توی نشریه مادر بنویسن

همه میان و کمک میکنن

اما هیچ کس کمک نکرد

البته اینجا باید از سردبیر نشریات اقماری تشکر کنم که خیلی زحمت کشیدن

مخصوصا آقای آبیار و آقای علی وند

و البته از همه دوستانی که با نظرات خوبشون بنده و دوستانم رو یاری کردن هم

باید خیلی تشکر کنم

اما در کل

این بود فعالیت فرهنگی ما در سال ۹۰

انشالله که تونسته باشیم به کمک دوستان گوشه ای از مسئولیتی که بر دوشمون بوده رو

انجام بدیم .

التماس دعا

پ.ن : این جبهه نیرو ندارد ...

پ.ن : استفاده از نشریات و مطالب اونها بلا مانعه اگه ما رو هم با خبر کنید خوشحالمون کردید .

پ.ن : گاهی که ... فقط میگم آقا جان اگه تو بودی اینطوری نمیشد ... خیلی سختمه ... خیلی ...

...

بعد نوشت : 

یکی از دوستانی که خیلی به کار لطف داشتند و بسیار از راهنمایی هاشون استفاده کردیم 

و خود بنده بسیار از ایشون یاد گرفتم 

کامنتی قرار دادند که باید در مورد این کامنت چند موضوع رو باز گویه کنم 

این جبهه ای که نیرو ندارد 

اولا جبهه فرهنگی ای است که اما روح الله فرمودند 

و استفاده از لفظ ندارد به این معنا نیست که هیچ هیچ 

بلکه یعنی خیلی کم 

و البته قبول دارد که جبهه فرهنگی ما امروز از دو سو تیر میخورد 

هم از روبرو و هم از پشت 

که شاهد مثال این گفته هم همان آب هاییه که زیر پای شما بستند 

و باتلاقیه که زیر پای شما ساختند 

خدا به شما اجر بده 

...

زاهد اگرچه لاف ز پرهیز میزند ...

...

التماس دعا 


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

یا من بَدَا فی کُل ِ ضِلع ٍ کَسرُها أُمَّ أَبیها
ای آنکه در هرسینه ای شکستگی اش نمایان شد

حَتّی غَدَا فی کُل قَلب ٍ قبرُها أُمَّ أَبیها
تا جائیکه در هر دلی آرامگاهی برای او هست

أُمّاهُ لَو تَبکینَ قتلَ السِّبطِ فی جنبِ الفُراتِ
مادر جان! آن هنگام که در عزای کشته شدن حسینت در کنار فرات می گریی

نوحِی علی مَن ناضَلوا و جاهَدوا ضِدَّ الطُّغاةِ
از داغ آنهایی که علیه ظلم و طاغوت ایستادند و جانانه جنگیدند نیز نوحه بخوان!

یا قُرَّةَ عینِ الاوصیاءِ
ای نور چشم تمام اوصیا

أدعوکِ دَوماً هذا نِدائی
دائما تو را می خوانم، این ندای من است

صلَّی علیکِ ربُّ السَّماءِ
پروردگار آسمان بر تو درود می فرستد

فاطمة، یا بَضعةَ المصطفی فاطمة، تبکی لَکِ عینُ الوَفی
فاطمه، ای پاره تن مصطفی فاطمه، دیدگان وفا در عزای تو می گریند

أدعو و دمعُ العین ِ لِلکونِ صَدَی آه ٍ واویلاه
صدایت می زنم و اشک چشمم به سمت جهان پژواک می شود

یا بنتَ من یَجری بکفَّیهِ النَّدَی آه ٍواویلاه
ای دختر پیامبری که بارش باران به اشاره دستهای اوست

سالَت دماء ُالشّیعةِ مِن قلبِ بحرینِ الحزینِ
اینک این خون شیعه است که از قلب اندوهگین بحرین جاری می شود

و هذه أَبنائُکِ تدعُوکِ یا أُمَّ الحسین
اینها فرزندان تواند ای مادر حسین که تو را می خوانند

زهراءُ دَومًا قَلبی یُنادی
دل من همیشه تو را می خواند یا زهرا !

یا بَضعةً مِن خیرِ العبادِ
ای پاره تن بهترین بندگان

ذِکراکِ رمزٌ لِلاتّحادِ
یاد تو رمز اتحاد ماست

فاطمة، یا بَضعةَ المصطفی فاطمة، تبکی لکِ عینُ الوَفی
فاطمه، ای پاره تن مصطفی فاطمه، دیدگان وفا در عزای تو می گریند

...

پادکست شعر :

..........................................

لینک نوای پادکست

..........................................

 

...

...
یا علی


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

یا من بَدَا فی کُل ِ ضِلع ٍ کَسرُها أُمَّ أَبیها
ای آنکه در هرسینه ای شکستگی اش نمایان شد

حَتّی غَدَا فی کُل قَلب ٍ قبرُها أُمَّ أَبیها
تا جائیکه در هر دلی آرامگاهی برای او هست

أُمّاهُ لَو تَبکینَ قتلَ السِّبطِ فی جنبِ الفُراتِ
مادر جان! آن هنگام که در عزای کشته شدن حسینت در کنار فرات می گریی

نوحِی علی مَن ناضَلوا و جاهَدوا ضِدَّ الطُّغاةِ
از داغ آنهایی که علیه ظلم و طاغوت ایستادند و جانانه جنگیدند نیز نوحه بخوان!

یا قُرَّةَ عینِ الاوصیاءِ
ای نور چشم تمام اوصیا

أدعوکِ دَوماً هذا نِدائی
دائما تو را می خوانم، این ندای من است

صلَّی علیکِ ربُّ السَّماءِ
پروردگار آسمان بر تو درود می فرستد

فاطمة، یا بَضعةَ المصطفی فاطمة، تبکی لَکِ عینُ الوَفی
فاطمه، ای پاره تن مصطفی فاطمه، دیدگان وفا در عزای تو می گریند

أدعو و دمعُ العین ِ لِلکونِ صَدَی آه ٍ واویلاه
صدایت می زنم و اشک چشمم به سمت جهان پژواک می شود

یا بنتَ من یَجری بکفَّیهِ النَّدَی آه ٍواویلاه
ای دختر پیامبری که بارش باران به اشاره دستهای اوست

سالَت دماء ُالشّیعةِ مِن قلبِ بحرینِ الحزینِ
اینک این خون شیعه است که از قلب اندوهگین بحرین جاری می شود

و هذه أَبنائُکِ تدعُوکِ یا أُمَّ الحسین
اینها فرزندان تواند ای مادر حسین که تو را می خوانند

زهراءُ دَومًا قَلبی یُنادی
دل من همیشه تو را می خواند یا زهرا !

یا بَضعةً مِن خیرِ العبادِ
ای پاره تن بهترین بندگان

ذِکراکِ رمزٌ لِلاتّحادِ
یاد تو رمز اتحاد ماست

فاطمة، یا بَضعةَ المصطفی فاطمة، تبکی لکِ عینُ الوَفی
فاطمه، ای پاره تن مصطفی فاطمه، دیدگان وفا در عزای تو می گریند

...

پادکست شعر :

..........................................

لینک نوای پادکست

..........................................

 

...

...
یا علی


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

دیدم اگر بماند ...

...

شهید عالم ، احمدی روشن

...

وقتی که دست پدر شهید را گرفتم و به صورتش بوسه زدم

خواستم بگویم قبول باشد ...

اما ترسیدم دلش بشکند و آن همه اقتدار و استواریش

- که او همه را دل داری میداد و اشک از چشم دیگران پاک میکرد-

نشد

بغض ، راه گفتن را برایم بسته بود ...

هیچ چیز نگفتم ...

...

التماس دعا

یاعلی

م.محمد.م.م

...

بعد نوشت : اللهم الرزقنا


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

دیدم اگر بماند ...

...

شهید عالم ، احمدی روشن

...

وقتی که دست پدر شهید را گرفتم و به صورتش بوسه زدم

خواستم بگویم قبول باشد ...

اما ترسیدم دلش بشکند و آن همه اقتدار و استواریش

- که او همه را دل داری میداد و اشک از چشم دیگران پاک میکرد-

نشد

بغض ، راه گفتن را برایم بسته بود ...

هیچ چیز نگفتم ...

...

التماس دعا

یاعلی

م.محمد.م.م

...

بعد نوشت : اللهم الرزقنا


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

عصر یک جمعهء دلگیر

 دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

چرا آب به گلدان نرسیده است؟

چرا لحظهءباران نرسیده است؟

 و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است ، به ایمان نرسیده است

 و غم عشق به پایان نرسیده است.

بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید

 بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گم گشته به کنعان نرسیده است؟

چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است ؟

دل عشق ترک خورد

گل زخم نمک خورد

زمین مرد ، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد

فقط برد

 زمین مرد، زمین مرد

خداوند گواه است دلم چشم به راه است

 و در حسرت یک پلک نگاه است

 ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی

برسد کاش صدایم به صدایی...

 

 

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس

 تو کجایی گل نرگس ؟

به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم

 زده آتش به دل عالم و آدم

 مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای ؟

 ای عشق مجسم!

که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت ؟

 نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت

به فدای نخ آن شال سیاهت

 به فدای رخت ای ماه !

 بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و  اینبزم توئی ،آجرک الله!

عزیز دو جهان یوسف در چاه

دلم سوخته از آه نفس های غریبت

 دل من بال کبوتر شده

خاکستر پرپرشده

 همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی

 و سپس رفته به اقلیم رهایی

 به همان  صحن و سرایی که شما زائر آنی

و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت  ببری تا بشوم کرب و بلایی ؟

 به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد

نگهم خواب ندارد

 قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد

 شب من روزن مهتاب ندارد

 همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دل دادهء دل سوخته ارباب ندارد ...

تو کجایی؟ تو کجایی

 شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...

 

 

گریه کن ،گریه و خون گریه کن آری

که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را

و اگر طاقتتان هست کنون من نفسیروضهز مقتل بنویسم

و خودت نیز مدد کن

که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است

 به گستردگی ساحل نیل است

 و این بحر طویل است

و ببخشید که این مخمل خون بر تن تب دار حروف است

 که این روضهء مکشوف لهوف است :

 عطش بر لب عطشان لغات است

 و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است

 و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است

ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است

 ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است

 ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است

و زنی محو تماشاست زبالای بلندی

 الف قامت او دال

و همه هستی او در کف گودال

و سپس آه که «الشّمرُ ...»

خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...»

دلت تاب ندارد

 به خدا با خبرم

می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی

 تو خودت کرب و بلایی

 قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی

تو کجایی ... تو کجایی ...

تو کجایی

شاعر : سید حمید رضا برقعی

..........................................................................................................

آه ... محرم اومد از راه

.............................

التماس دعا

یاعلی

م.محمد.م.م 


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

عصر یک جمعهء دلگیر

 دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

چرا آب به گلدان نرسیده است؟

چرا لحظهءباران نرسیده است؟

 و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است ، به ایمان نرسیده است

 و غم عشق به پایان نرسیده است.

بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید

 بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گم گشته به کنعان نرسیده است؟

چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است ؟

دل عشق ترک خورد

گل زخم نمک خورد

زمین مرد ، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد

فقط برد

 زمین مرد، زمین مرد

خداوند گواه است دلم چشم به راه است

 و در حسرت یک پلک نگاه است

 ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی

برسد کاش صدایم به صدایی...

 

 

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس

 تو کجایی گل نرگس ؟

به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم

 زده آتش به دل عالم و آدم

 مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای ؟

 ای عشق مجسم!

که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت ؟

 نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت

به فدای نخ آن شال سیاهت

 به فدای رخت ای ماه !

 بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و  اینبزم توئی ،آجرک الله!

عزیز دو جهان یوسف در چاه

دلم سوخته از آه نفس های غریبت

 دل من بال کبوتر شده

خاکستر پرپرشده

 همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی

 و سپس رفته به اقلیم رهایی

 به همان  صحن و سرایی که شما زائر آنی

و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت  ببری تا بشوم کرب و بلایی ؟

 به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد

نگهم خواب ندارد

 قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد

 شب من روزن مهتاب ندارد

 همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دل دادهء دل سوخته ارباب ندارد ...

تو کجایی؟ تو کجایی

 شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...

 

 

گریه کن ،گریه و خون گریه کن آری

که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را

و اگر طاقتتان هست کنون من نفسیروضهز مقتل بنویسم

و خودت نیز مدد کن

که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است

 به گستردگی ساحل نیل است

 و این بحر طویل است

و ببخشید که این مخمل خون بر تن تب دار حروف است

 که این روضهء مکشوف لهوف است :

 عطش بر لب عطشان لغات است

 و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است

 و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است

ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است

 ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است

 ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است

و زنی محو تماشاست زبالای بلندی

 الف قامت او دال

و همه هستی او در کف گودال

و سپس آه که «الشّمرُ ...»

خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...»

دلت تاب ندارد

 به خدا با خبرم

می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی

 تو خودت کرب و بلایی

 قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی

تو کجایی ... تو کجایی ...

تو کجایی

شاعر : سید حمید رضا برقعی

..........................................................................................................

آه ... محرم اومد از راه

.............................

التماس دعا

یاعلی

م.محمد.م.م 


,,,,
  • میر محمد مطهری موید