من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

بایگانی
  • ۰
  • ۰
باید غبار ، ثانیه های هویزه را

در بر کشد یا که تمام جنازه را

این حرم آفتاب خیابان عاشقی

پر پر کند چون که سواران نیزه را 

آن قدر بر زمین و زمان تاختند تا

عشق عاقبت دوباره ستاند اجازه را  

کاندر کویر سرخ هویزه صدا زند 

سرسبز یاوران و شهیدان تازه را

......م.محمد.م.م......همین حالا ....

................................................

از یک هفته کمی بیشتر

میهمان شهدای هویزه بودم

نقد حساب میکنن با آدم

کسایی که تا آخر جاده کربلا رفتن و واقا کربلایی شدن

مثل اربابشون و اربابمون حسین

مشق عاشقی کردند

و در بالا ترین حد اقتدا به حسین (ع)

هم بر بدن هایشان تاختند و هم ۱۸ ماه بدن هاشون زیر آفتاب سوزان

ماند تا عاقبت اون منطقه دوباره به دست ما بیوفته و شهدای هویزه دفن بشن

سلام خداوند بر ارباب بی کفنان و یارانش باد

................................................

این عکس قدیمی است .

................................................

از همه دوستانی که به یادم بودند ممنونم

انشالله عمری باشه جبران کنم

التماس دعا

سالتون نو 

یاعلی

م.محمد.م.م

...

پ.ن.... من و شهدای هویزه و پنج شنبه آخر سال و کمیل ....

پ.ن.... و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم


,,,,
  • ۹۰/۱۲/۲۸
  • میر محمد مطهری موید

بندگی

تامل

شعر

مبارزه

کربلا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی