بندی به بند خورده و بر جا نشسته ام
از بس تمام معرکه ها بر سرم شدند
هر دم وجود خاطره ها را گسسته ام
هر خس میان جاده ی دل سوی دل دوان
لیکن میان جاده ی دل ، دل نبسته ام
صد بار رفتم و ز جفایت بیامدم
صد بار ماندم و ز دلت دست شسته ام
حالا میان خاطره های شکسته ام
برجا نشسته ام به خدا پیر و خسته ام
یاعلی
م.محمد.م.م
۹۰/۷/۲۳
......................................................................
,,,