من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

بایگانی

۴ مطلب در آبان ۱۳۸۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

.....................................................................................

امروز اینجا بارون قشنگی بارید

سرد بود

چتر نداشتم

اولش خودم رو جم و جور کردم

ولی بعدش دیدم که نه

انگاری فایده ای نداره

بعدش

خودم رو تسلیم بارون کردم

بارون میبارید روی صورتم

و خیس خیس شدم

اگه خودم رو جمع و جور میکردم بازم خیس میشدم

به همین اندازه

ولی حس خوبی نداشتم اون موقع

اما حالا همون اتفاق افتاد

خیس شدم

ولی خوشحال خیس شدم

بستگی داره آدم به اتفاقایی که می افته چطور نگاه کنه

حتی میشه به بد ترین چیزا خندید

اون اتفاق چه بخوای چه نخوای

چه خوشت بیاد چه نیاد

می افته

اما میشه حسی رو که آخرش آدم داره

با یه لبخند عوض کرد

میگی نه ؟

امتحان کن

...........................................................................

بخند نی نی

...........................................................................

بعد از این که رسیدم خونه

نگهبان خونه که ذکرخدا  رو بین لباش زیاد دیدم

گفت "چه بارون خوبیه"

گفتم "آره "

گفت "پارسال اول پاییز اولین بارون اومد

همه درو کردن و هیچ نگفتن

امسال دو ماه دیر تر بارون بارید

همه صدای کفرشون در اومده

حالا ببین خدا با ما چه میسازه "

شکر خدا کن همیشه

تا بتونی همون لبخندی رو که باید

حتی به سختی ها بزنی

.........................................................................................

آفرین نی نی

.........................................................................................

پ.ن۱۴ : نی نی دیدی دلت خواست باز ؟

.........................................................................................

شاد باشید

یاعلی

م.محمد.م.م 

  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

.....................................................................................

امروز اینجا بارون قشنگی بارید

سرد بود

چتر نداشتم

اولش خودم رو جم و جور کردم

ولی بعدش دیدم که نه

انگاری فایده ای نداره

بعدش

خودم رو تسلیم بارون کردم

بارون میبارید روی صورتم

و خیس خیس شدم

اگه خودم رو جمع و جور میکردم بازم خیس میشدم

به همین اندازه

ولی حس خوبی نداشتم اون موقع

اما حالا همون اتفاق افتاد

خیس شدم

ولی خوشحال خیس شدم

بستگی داره آدم به اتفاقایی که می افته چطور نگاه کنه

حتی میشه به بد ترین چیزا خندید

اون اتفاق چه بخوای چه نخوای

چه خوشت بیاد چه نیاد

می افته

اما میشه حسی رو که آخرش آدم داره

با یه لبخند عوض کرد

میگی نه ؟

امتحان کن

...........................................................................

بخند نی نی

...........................................................................

بعد از این که رسیدم خونه

نگهبان خونه که ذکرخدا  رو بین لباش زیاد دیدم

گفت "چه بارون خوبیه"

گفتم "آره "

گفت "پارسال اول پاییز اولین بارون اومد

همه درو کردن و هیچ نگفتن

امسال دو ماه دیر تر بارون بارید

همه صدای کفرشون در اومده

حالا ببین خدا با ما چه میسازه "

شکر خدا کن همیشه

تا بتونی همون لبخندی رو که باید

حتی به سختی ها بزنی

.........................................................................................

آفرین نی نی

.........................................................................................

پ.ن۱۴ : نی نی دیدی دلت خواست باز ؟

.........................................................................................

شاد باشید

یاعلی

م.محمد.م.م 

  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰
سلام

صدقه سری کسی  که گفت اینجا گرد گیری میخواهد

و پاقدم کسی  که بد خوش آمد

 و برای تشکر از کسی که با وجود نبودنش

چند تا کامنت جانانه ی زیبا رها کرد که ما را خیلی شاد نمود

وبرای تشکر از ۶۰ و چند نفری که برای نبشته ی پیشینمان

نظری گماردند که همه با هم ۵ نفر هم نمیشوند ...

به روز میکنیم ...:

...

 

اندر احوالات ما ملالی نیست

جز دوری شما

امید داریم که جمع جبری احوالاتتان مثبت باشد

و حد خوشیتان به سمت بی نهایت

تو حید و خدا شناسی را از فاعل و مبتدا و خبر گرفته

تا یک بر اف برابر با یک بر پی بعلاوه ی یک بر کیو

با تمام عناصر بدنتان درک کنید

شاید پرابلم های زندگیتان سُلو گردد 

و کبوتر های یکی بیشتر از لانه هایتان خانه هایشان بیش از تعدادشان گردد

و بتوانید بین عمل و عکس العمل آن برایند بگیرین

....................................................

شکسپیر جانتان را عشق بورزانید به شاهنامه و لیلی و مجنون

تا بفهمد کودکانه میسروده

و در این باره فکر کنید که

شکستن یک طلسم سخت تر است یا شکستن یک قول

.......................................................................

و حساب کنید که با این شتاب و سرعت اولیه زندگیتان

یک ثانیه ی بعد قلبتان کجای ماجراست

تا شاید بتوانیم بفهمانیم به همه

که میشود همه را دوست داشت

و دوستت دارم کلمه ی سنگینی نیست

.................................................................................................

باشد که کنکور زمان شما حذف گردد

...

شاد باشید

یا علی

م.محمد.م.م

  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰
سلام

صدقه سری کسی  که گفت اینجا گرد گیری میخواهد

و پاقدم کسی  که بد خوش آمد

 و برای تشکر از کسی که با وجود نبودنش

چند تا کامنت جانانه ی زیبا رها کرد که ما را خیلی شاد نمود

وبرای تشکر از ۶۰ و چند نفری که برای نبشته ی پیشینمان

نظری گماردند که همه با هم ۵ نفر هم نمیشوند ...

به روز میکنیم ...:

...

 

اندر احوالات ما ملالی نیست

جز دوری شما

امید داریم که جمع جبری احوالاتتان مثبت باشد

و حد خوشیتان به سمت بی نهایت

تو حید و خدا شناسی را از فاعل و مبتدا و خبر گرفته

تا یک بر اف برابر با یک بر پی بعلاوه ی یک بر کیو

با تمام عناصر بدنتان درک کنید

شاید پرابلم های زندگیتان سُلو گردد 

و کبوتر های یکی بیشتر از لانه هایتان خانه هایشان بیش از تعدادشان گردد

و بتوانید بین عمل و عکس العمل آن برایند بگیرین

....................................................

شکسپیر جانتان را عشق بورزانید به شاهنامه و لیلی و مجنون

تا بفهمد کودکانه میسروده

و در این باره فکر کنید که

شکستن یک طلسم سخت تر است یا شکستن یک قول

.......................................................................

و حساب کنید که با این شتاب و سرعت اولیه زندگیتان

یک ثانیه ی بعد قلبتان کجای ماجراست

تا شاید بتوانیم بفهمانیم به همه

که میشود همه را دوست داشت

و دوستت دارم کلمه ی سنگینی نیست

.................................................................................................

باشد که کنکور زمان شما حذف گردد

...

شاد باشید

یا علی

م.محمد.م.م

  • میر محمد مطهری موید