من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

بایگانی

۴۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تامل» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نقد من به کتاب نفحات نفت در سایتبوکی دات آی آر

کتاب یک مقاله ی تحلیلی است نه یک مقاله منطقی . در هیچ کجای کتاب نمیتوانید از آمار های درست و دقیق بویی ببرید و اصلا نویسنده هم دلیلی نمیبیند که آماری حرف بزند . نویسنده قصد دارد حسی را که ناشی از لمس و واکاوی های فردی او در مورد معیشت و مدیریت است منتقل کند و از عهده بر می آید و به هدف میرسد .

امیرخانی نمیخواهد مدیران امروز اثری بپزیرند و جامعه هدف او مدیران آینده است . کسانی که با خواندن نقد های او به فکر فرو میروند و سر تکان میدهند بی شک در آینده اگر مدیر شوند ، اگر هم نفت را حذف نکنند به فکر تولید ثروتی از راهی غیر از نفت خواهند افتاد .

منظور نویسنده نه نفت که هر آنچیزی است که خیال ما را از آینده راحت می کند . دلیل ها را برای فکر کردن از ما میگیرد و خلاقیت ها را در لوای راحتی تن میخشکاند .

...

قلم،همان قلم مقاله نویسی امیر خانی است . قلمی که خواندنش سخت است و خیلی از مشتاقان را از ادامه منصرف میکند . خود بنده بار ها این کتاب را به دیگران امانت دادم اما آنها به دلیل قلم ،مطلب را یا نخواندند یا نگرفتند .

بی شک نویسنده غلط نمینویسد اما برای فهمیدن ،خواندن کتاب نیاز به دقت زیاد ، حوصله وصف ناشدنی ، علاقه ی وافر به نویسنده ، و آشنایی با کنایی و دو پهلو حرف زدن و چیز نوشتن است .

گاهی نویسنده با قلم ویژه اش خواننده را با چند جمله به دنیایی از معانی راه میدهد و گاهی خواننده را به فحش و ناسزا گفتن وامیدارد .

...

به خواندنش و اعصاب خوردیش می ارزد .

...

یاعلی

م.محمد.م.م

 

 

 


,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

نقد من به کتاب نفحات نفت در سایتبوکی دات آی آر

کتاب یک مقاله ی تحلیلی است نه یک مقاله منطقی . در هیچ کجای کتاب نمیتوانید از آمار های درست و دقیق بویی ببرید و اصلا نویسنده هم دلیلی نمیبیند که آماری حرف بزند . نویسنده قصد دارد حسی را که ناشی از لمس و واکاوی های فردی او در مورد معیشت و مدیریت است منتقل کند و از عهده بر می آید و به هدف میرسد .

امیرخانی نمیخواهد مدیران امروز اثری بپزیرند و جامعه هدف او مدیران آینده است . کسانی که با خواندن نقد های او به فکر فرو میروند و سر تکان میدهند بی شک در آینده اگر مدیر شوند ، اگر هم نفت را حذف نکنند به فکر تولید ثروتی از راهی غیر از نفت خواهند افتاد .

منظور نویسنده نه نفت که هر آنچیزی است که خیال ما را از آینده راحت می کند . دلیل ها را برای فکر کردن از ما میگیرد و خلاقیت ها را در لوای راحتی تن میخشکاند .

...

قلم،همان قلم مقاله نویسی امیر خانی است . قلمی که خواندنش سخت است و خیلی از مشتاقان را از ادامه منصرف میکند . خود بنده بار ها این کتاب را به دیگران امانت دادم اما آنها به دلیل قلم ،مطلب را یا نخواندند یا نگرفتند .

بی شک نویسنده غلط نمینویسد اما برای فهمیدن ،خواندن کتاب نیاز به دقت زیاد ، حوصله وصف ناشدنی ، علاقه ی وافر به نویسنده ، و آشنایی با کنایی و دو پهلو حرف زدن و چیز نوشتن است .

گاهی نویسنده با قلم ویژه اش خواننده را با چند جمله به دنیایی از معانی راه میدهد و گاهی خواننده را به فحش و ناسزا گفتن وامیدارد .

...

به خواندنش و اعصاب خوردیش می ارزد .

...

یاعلی

م.محمد.م.م

 

 

 


,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

بد جوری رفتم توی فکر . یاد قدیما افتادم . خیلی سوال عجیبی ازم کرده بود . دلم گرفت . سوالش و یا بهتر بگم استفهام انکاریش خیلی دلم رو شکوند . توی دلم بش گفتم آخه تو چی میفهمی ؟ باور کن چور در نمیاد ظاهرش با حرفش . واور کن جور در نمیاد گذشته اش با سوالش . البته من هم ظاهرم با گذشته ام جور نیست اما توی ذهنم خاطرات زیادی دارم ، حرف های زیادی دارم . توی دلم بش گفتم آخه تو چه میفمی ؟ تو چه میدونی ؟ اصلا خود تو که امروز این ها رو میگی خودت کشیدی ؟ خودت چشیدی ؟ صاف صاف وایستاده و بربر منو نگاه میکنه . منتظر جوابه . فکر میکنه که دنبال جواب میگردم . اما آخه جواب من به چه دردیش میخوره . اون که نمیفهمه . توی دلم بش میگم آره بر عکس تو من کشیدم . آخه تو چه میفهمی وقتی که زیر نگاه کودکانه تو مامانت لای کتابی مدرسه ات و بین وسایلت رو بگرده و توی قلکت رو نگاه کنه که چند صد تومن پیدا کنه که بری باش سیبزمینی بخری تا گشنه نمونید یعنی چی ؟ تو چه میفهمی لب گزیدنای مامان یعنی چی وقتی که به خیال کودکانه ات از کشف جدیدت برای مامان بزرگ بگی که مامان بزرگ دیروز یه کار باحال کردیم . جای نون و پنیر نون و نون خوردیم .آخه داداش تو چه میفهمی پچ پچ های مامان بزرگ با مامان بعد از دست گلی که به آب دادی در حالی که خودتم نمیدونی چرا مامان دعوات کرده یعنی چی ؟ میخوام داد بزنم و بش بگم آره کشیدم اما فکر نکنم تو بفهمی یعنی چی وقتی بابات بیاد خونه و بگه انگور فروش حاضر نشده بهش نیم کیلو انگور بفروشه . فکر نکنم یه جو مرام و همت توی وجودت باشه که گشنگی بکشی اما بازم به خاطر انقلاب و نظام از رئیس جمهور وقت حمایت کنی و وایستی جلوی هر چی اصلاح طلب و ضد ولایته و بگی حساب اون از بچه هاش جداست و وقتی که گند کاراش در اومد بگی حیف ما که این همه از این دفاع کردیم .

 

آره داداش امروز من رو نگاه نکن . امروز من ثمره ی یه عمر جون کندن و گشنگی کشیدن بابا مامانمه . هیچ وقت یادم نمیره خوشحالی کودکانه ام رو که امشب هم شام نوشابه و کلوچه داریم و البته بغض کودکانه ام رو وقتی که میشنیدم :" مامان جون تو بخور من گشنه ام نیست " . توی دلم بش میگم آخه تو چی میفهمی ؟ من بت چی بگم ؟

 

یه عمر گشنگی رو امثال بابای من کشیدن ، یه عمر حمایت از نظام و انقلاب رو امثال بابای من کردند ، یه عمر فحش و ناسزا رو امثال بابای من شنیدن ، اما امروز امثال تو که یه عمر توی ناز و نعمت بزرگ شدین و کسی نگفت بالای چشمتون ابروست و به زمین و زمان هم غرولند کردید ، شدین دایه ی مهربان تر از مادر و داعیه ی حمایت از محرومین دارین و انگشت روی سینه من فشار میدین باد توی گلو میندازین و بلند و حق به جانب فریاد میزنید : " تاحالا یه شب گشنگی کشیدی ؟ " آره داداش کشیدم اما چی بگم بهت ... چی بهت بگم که امروز برای امثال ما ژست روشن فکری گرفتی و مثلا دم از حق محرومین می زنی و هر کی هم که روشن فکر ندیده برات به به و چه چه میکنه و حال کردی که چقدر آدم با حالی هستی .سیگار برگت رو از دکه های بالا شهر تهران میخری و تاکید میکنی که حتما مزه شکلات تلخ داشته باشه و خیلی حساسی که حتما لباسات مارک دار باشن و انگار نه انگار که سی و چند ساله به حکم خون من و امثال من شکم تون و به برکت آه و ناله کپر نشینای این مملکت جیب تون پر شده . توی جواب همه ی استفهام های انکاریت فقط یه جمله میگم : " این قبری که تو بالاش وایستادی و اشک تمساح میریزی ، مرده ی توش منم "


,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

بد جوری رفتم توی فکر . یاد قدیما افتادم . خیلی سوال عجیبی ازم کرده بود . دلم گرفت . سوالش و یا بهتر بگم استفهام انکاریش خیلی دلم رو شکوند . توی دلم بش گفتم آخه تو چی میفهمی ؟ باور کن چور در نمیاد ظاهرش با حرفش . واور کن جور در نمیاد گذشته اش با سوالش . البته من هم ظاهرم با گذشته ام جور نیست اما توی ذهنم خاطرات زیادی دارم ، حرف های زیادی دارم . توی دلم بش گفتم آخه تو چه میفمی ؟ تو چه میدونی ؟ اصلا خود تو که امروز این ها رو میگی خودت کشیدی ؟ خودت چشیدی ؟ صاف صاف وایستاده و بربر منو نگاه میکنه . منتظر جوابه . فکر میکنه که دنبال جواب میگردم . اما آخه جواب من به چه دردیش میخوره . اون که نمیفهمه . توی دلم بش میگم آره بر عکس تو من کشیدم . آخه تو چه میفهمی وقتی که زیر نگاه کودکانه تو مامانت لای کتابی مدرسه ات و بین وسایلت رو بگرده و توی قلکت رو نگاه کنه که چند صد تومن پیدا کنه که بری باش سیبزمینی بخری تا گشنه نمونید یعنی چی ؟ تو چه میفهمی لب گزیدنای مامان یعنی چی وقتی که به خیال کودکانه ات از کشف جدیدت برای مامان بزرگ بگی که مامان بزرگ دیروز یه کار باحال کردیم . جای نون و پنیر نون و نون خوردیم .آخه داداش تو چه میفهمی پچ پچ های مامان بزرگ با مامان بعد از دست گلی که به آب دادی در حالی که خودتم نمیدونی چرا مامان دعوات کرده یعنی چی ؟ میخوام داد بزنم و بش بگم آره کشیدم اما فکر نکنم تو بفهمی یعنی چی وقتی بابات بیاد خونه و بگه انگور فروش حاضر نشده بهش نیم کیلو انگور بفروشه . فکر نکنم یه جو مرام و همت توی وجودت باشه که گشنگی بکشی اما بازم به خاطر انقلاب و نظام از رئیس جمهور وقت حمایت کنی و وایستی جلوی هر چی اصلاح طلب و ضد ولایته و بگی حساب اون از بچه هاش جداست و وقتی که گند کاراش در اومد بگی حیف ما که این همه از این دفاع کردیم .

 

آره داداش امروز من رو نگاه نکن . امروز من ثمره ی یه عمر جون کندن و گشنگی کشیدن بابا مامانمه . هیچ وقت یادم نمیره خوشحالی کودکانه ام رو که امشب هم شام نوشابه و کلوچه داریم و البته بغض کودکانه ام رو وقتی که میشنیدم :" مامان جون تو بخور من گشنه ام نیست " . توی دلم بش میگم آخه تو چی میفهمی ؟ من بت چی بگم ؟

 

یه عمر گشنگی رو امثال بابای من کشیدن ، یه عمر حمایت از نظام و انقلاب رو امثال بابای من کردند ، یه عمر فحش و ناسزا رو امثال بابای من شنیدن ، اما امروز امثال تو که یه عمر توی ناز و نعمت بزرگ شدین و کسی نگفت بالای چشمتون ابروست و به زمین و زمان هم غرولند کردید ، شدین دایه ی مهربان تر از مادر و داعیه ی حمایت از محرومین دارین و انگشت روی سینه من فشار میدین باد توی گلو میندازین و بلند و حق به جانب فریاد میزنید : " تاحالا یه شب گشنگی کشیدی ؟ " آره داداش کشیدم اما چی بگم بهت ... چی بهت بگم که امروز برای امثال ما ژست روشن فکری گرفتی و مثلا دم از حق محرومین می زنی و هر کی هم که روشن فکر ندیده برات به به و چه چه میکنه و حال کردی که چقدر آدم با حالی هستی .سیگار برگت رو از دکه های بالا شهر تهران میخری و تاکید میکنی که حتما مزه شکلات تلخ داشته باشه و خیلی حساسی که حتما لباسات مارک دار باشن و انگار نه انگار که سی و چند ساله به حکم خون من و امثال من شکم تون و به برکت آه و ناله کپر نشینای این مملکت جیب تون پر شده . توی جواب همه ی استفهام های انکاریت فقط یه جمله میگم : " این قبری که تو بالاش وایستادی و اشک تمساح میریزی ، مرده ی توش منم "


,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

شاید میان فاصله ای دور تا ابد 

-یا آنکه چون برای شقایق نگاه ها ، خسته ، شکسته ، تهی ، باز مانده اند -

تار و خموش و گم شده نوری مرا ستود 

چشمم تمام قصه خود را ز جان سرود .

*** 

سرما 

میان کوره کمین کرد 

سوخت 

برد 

آتش گرفت زندگی کودکان خرد 

چایی میان راه زمین خورد از عطش 

آری زمین 

زمین 

زمین همه ی چای سر کشید 

ای وای از این عطش که زمین را گرفته بود 

آری زمین مست 

این پست کین مست ، از هوش رفته بود

بی هوش و بی دلیل 

پیر خرفت خوش خط و خال مکان نما 

نعره کشان و مشت فشان 

جست و پا فشرد 

بابای پیر کودک ما از غمش فسرد 

مادر بزرگ قصه ی ما ، دم گرفته بود 

ویرانه خانه را 

دیوانه کوچه را 

دردانه بچه را 

در طول و عرض روز 

در قیل و قال شب 

سر تا سر زمین و زمان ها و ابر ها 

دیوار و درب خانه ی عمه ، همو ، پدر 

چون مرغ و ماهیان 

این غم گرفته بود 

بی خانه مردمی که به پشتی شکسته

 زود 

آرام میشوند 

بی چاره آدمی که به بی چارگان 

هنوز 

امید میدهد  


,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

شاید میان فاصله ای دور تا ابد 

-یا آنکه چون برای شقایق نگاه ها ، خسته ، شکسته ، تهی ، باز مانده اند -

تار و خموش و گم شده نوری مرا ستود 

چشمم تمام قصه خود را ز جان سرود .

*** 

سرما 

میان کوره کمین کرد 

سوخت 

برد 

آتش گرفت زندگی کودکان خرد 

چایی میان راه زمین خورد از عطش 

آری زمین 

زمین 

زمین همه ی چای سر کشید 

ای وای از این عطش که زمین را گرفته بود 

آری زمین مست 

این پست کین مست ، از هوش رفته بود

بی هوش و بی دلیل 

پیر خرفت خوش خط و خال مکان نما 

نعره کشان و مشت فشان 

جست و پا فشرد 

بابای پیر کودک ما از غمش فسرد 

مادر بزرگ قصه ی ما ، دم گرفته بود 

ویرانه خانه را 

دیوانه کوچه را 

دردانه بچه را 

در طول و عرض روز 

در قیل و قال شب 

سر تا سر زمین و زمان ها و ابر ها 

دیوار و درب خانه ی عمه ، همو ، پدر 

چون مرغ و ماهیان 

این غم گرفته بود 

بی خانه مردمی که به پشتی شکسته

 زود 

آرام میشوند 

بی چاره آدمی که به بی چارگان 

هنوز 

امید میدهد  


,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

چند وقتیه که ( از بعد  عید )

میخواستم برای دوستان فعالیت های نشریاتیم رو بزارم اینجا

که قسمت نمیشد .

...

یه نشریه زدیم توی دانشگاه که قرار بود گروه های مختلفی براش نشریات اقماری در بیارن

در ریز موضوعات مختلف

البته متاسفانه نشریه مادر که اسمش نشانه بود فقط یه شماره بیرون اومد

اما باقی نشریات یکی دو باری بیرون اومدن

هدف اصلی این نشریات نشون دادن بچه مذهبی ها بود به شکلی که

معمولا توی دید عموم غیر مذهبی به این صورت شناخته نمیشن  

لینکشون رو برای دانلود اینجا قرار دادم میتونید دانلود کنید

.....................

۱- نشانه : نشریه فرهنگی اجتماعی ادبی . نشریه مادر

شماره ۱ : شهادت ، فقر 

۲- آیت : باز خوانی تفکرات امام خمینی ( خیلی خیلی خلاصه و مختصر در موضوعات مختلف )

شماره ۱ : فرهنگ

شماره ۲ : انتخابات مجلس

۳- بیعت : ویژه نامه مناسبتی

شماره ۱ : ویژه نامه نهم دی ( به سفارش معاونت فرهنگی دانشگاه ) 

۴- پر پرواز : حجاب از دیدگاه ...

شماره ۱ : حجاب از دیدگاه قرآن

...

یاد حرفی از دکتر بهشتی افتادم که یه روز یه نفر میره پیشش و میگه

من یه سری طرح دارم که اگه انجام بشه انقلاب اسلامی ایران پیروز میشه

ایشون اشاره میکنن به افرادی که اونجا نشسته بودن و میگن

همه اینا طرح دارن

ولی کو مرد عمل ...

خیلی سخت بود

خیلی سخت

من فکر میکردم که وقتی به بچه ها بگم که بیاین گروه های مختلف رو بگیرید و کار کنید

از خبرنامه گرفته تا نشریه طنز و هزار جور فکر و خیال دیگه

یا این که بیان توی نشریه مادر بنویسن

همه میان و کمک میکنن

اما هیچ کس کمک نکرد

البته اینجا باید از سردبیر نشریات اقماری تشکر کنم که خیلی زحمت کشیدن

مخصوصا آقای آبیار و آقای علی وند

و البته از همه دوستانی که با نظرات خوبشون بنده و دوستانم رو یاری کردن هم

باید خیلی تشکر کنم

اما در کل

این بود فعالیت فرهنگی ما در سال ۹۰

انشالله که تونسته باشیم به کمک دوستان گوشه ای از مسئولیتی که بر دوشمون بوده رو

انجام بدیم .

التماس دعا

پ.ن : این جبهه نیرو ندارد ...

پ.ن : استفاده از نشریات و مطالب اونها بلا مانعه اگه ما رو هم با خبر کنید خوشحالمون کردید .

پ.ن : گاهی که ... فقط میگم آقا جان اگه تو بودی اینطوری نمیشد ... خیلی سختمه ... خیلی ...

...

بعد نوشت : 

یکی از دوستانی که خیلی به کار لطف داشتند و بسیار از راهنمایی هاشون استفاده کردیم 

و خود بنده بسیار از ایشون یاد گرفتم 

کامنتی قرار دادند که باید در مورد این کامنت چند موضوع رو باز گویه کنم 

این جبهه ای که نیرو ندارد 

اولا جبهه فرهنگی ای است که اما روح الله فرمودند 

و استفاده از لفظ ندارد به این معنا نیست که هیچ هیچ 

بلکه یعنی خیلی کم 

و البته قبول دارد که جبهه فرهنگی ما امروز از دو سو تیر میخورد 

هم از روبرو و هم از پشت 

که شاهد مثال این گفته هم همان آب هاییه که زیر پای شما بستند 

و باتلاقیه که زیر پای شما ساختند 

خدا به شما اجر بده 

...

زاهد اگرچه لاف ز پرهیز میزند ...

...

التماس دعا 


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

چند وقتیه که ( از بعد  عید )

میخواستم برای دوستان فعالیت های نشریاتیم رو بزارم اینجا

که قسمت نمیشد .

...

یه نشریه زدیم توی دانشگاه که قرار بود گروه های مختلفی براش نشریات اقماری در بیارن

در ریز موضوعات مختلف

البته متاسفانه نشریه مادر که اسمش نشانه بود فقط یه شماره بیرون اومد

اما باقی نشریات یکی دو باری بیرون اومدن

هدف اصلی این نشریات نشون دادن بچه مذهبی ها بود به شکلی که

معمولا توی دید عموم غیر مذهبی به این صورت شناخته نمیشن  

لینکشون رو برای دانلود اینجا قرار دادم میتونید دانلود کنید

.....................

۱- نشانه : نشریه فرهنگی اجتماعی ادبی . نشریه مادر

شماره ۱ : شهادت ، فقر 

۲- آیت : باز خوانی تفکرات امام خمینی ( خیلی خیلی خلاصه و مختصر در موضوعات مختلف )

شماره ۱ : فرهنگ

شماره ۲ : انتخابات مجلس

۳- بیعت : ویژه نامه مناسبتی

شماره ۱ : ویژه نامه نهم دی ( به سفارش معاونت فرهنگی دانشگاه ) 

۴- پر پرواز : حجاب از دیدگاه ...

شماره ۱ : حجاب از دیدگاه قرآن

...

یاد حرفی از دکتر بهشتی افتادم که یه روز یه نفر میره پیشش و میگه

من یه سری طرح دارم که اگه انجام بشه انقلاب اسلامی ایران پیروز میشه

ایشون اشاره میکنن به افرادی که اونجا نشسته بودن و میگن

همه اینا طرح دارن

ولی کو مرد عمل ...

خیلی سخت بود

خیلی سخت

من فکر میکردم که وقتی به بچه ها بگم که بیاین گروه های مختلف رو بگیرید و کار کنید

از خبرنامه گرفته تا نشریه طنز و هزار جور فکر و خیال دیگه

یا این که بیان توی نشریه مادر بنویسن

همه میان و کمک میکنن

اما هیچ کس کمک نکرد

البته اینجا باید از سردبیر نشریات اقماری تشکر کنم که خیلی زحمت کشیدن

مخصوصا آقای آبیار و آقای علی وند

و البته از همه دوستانی که با نظرات خوبشون بنده و دوستانم رو یاری کردن هم

باید خیلی تشکر کنم

اما در کل

این بود فعالیت فرهنگی ما در سال ۹۰

انشالله که تونسته باشیم به کمک دوستان گوشه ای از مسئولیتی که بر دوشمون بوده رو

انجام بدیم .

التماس دعا

پ.ن : این جبهه نیرو ندارد ...

پ.ن : استفاده از نشریات و مطالب اونها بلا مانعه اگه ما رو هم با خبر کنید خوشحالمون کردید .

پ.ن : گاهی که ... فقط میگم آقا جان اگه تو بودی اینطوری نمیشد ... خیلی سختمه ... خیلی ...

...

بعد نوشت : 

یکی از دوستانی که خیلی به کار لطف داشتند و بسیار از راهنمایی هاشون استفاده کردیم 

و خود بنده بسیار از ایشون یاد گرفتم 

کامنتی قرار دادند که باید در مورد این کامنت چند موضوع رو باز گویه کنم 

این جبهه ای که نیرو ندارد 

اولا جبهه فرهنگی ای است که اما روح الله فرمودند 

و استفاده از لفظ ندارد به این معنا نیست که هیچ هیچ 

بلکه یعنی خیلی کم 

و البته قبول دارد که جبهه فرهنگی ما امروز از دو سو تیر میخورد 

هم از روبرو و هم از پشت 

که شاهد مثال این گفته هم همان آب هاییه که زیر پای شما بستند 

و باتلاقیه که زیر پای شما ساختند 

خدا به شما اجر بده 

...

زاهد اگرچه لاف ز پرهیز میزند ...

...

التماس دعا 


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

بسم الله ارحمن الرحیم

بزرگی و بزرگواری روح

گاهی انسان با کارهایی بزرگ اما مکدر کننده از طرف افرادی مواجه می شود . کار هایی که نه می توان بر بزرگی آن ها چشم پوشید و نه بر پستی شان . بر آنیم که از درچه ی دیدگاه معلم شهید مرتضی مطهری نگاهی به معانی و حواشی گزاره های زیر بیاندازیم : روح بزرگ و با همت ، روح کوچک و حقیر ، روح بزرگوار و با کرامت ، روح پست و رذل . بدیهی است در این مقال سعی شده که این موضوع بی هیچ دخل و تصرفی در سخنان آن شهید بزرگوار مطرح گردد .  

1- صاحبانروح های بزرگافرادی با همت اند . کسانی که در راه رسیدن به اهداف خود زحمت می کشند ، به تن و جان خود سختی می دهند ، کم می خوابند و معمولا هم کم عمر می کنند . ایشان در راه رسیدن به خواسته هایشان - حال هر چه که می خواهد باشد - از هیچ کاری روی گردان نیستند . می توان به ابوریحان بیرونی - که می گفت بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانسته بمیرم - اشاره کرد یا نادر را نام برد که گاهی در لشکر کشی هایش تا ده ها روز حتی کفش از پایش بیرون نمی آورد و...

2- تن پروران و تنبلانروحی کوچکو حقیر داردن ، به دنبال خواب راحت اند و از خوردن خوراک بسیار لذت میبرند . ایشان یا همواره دستشان جلوی دیگران دراز است و یا جیره خوار سفره دیگرانند ، مانند بیچارگان غیبت دیگران را می کنند و تن به هر ذلتی می دهند . به خاطر همت کوتاهشان بی سواد و دریوزه اند . در واقع می توان گفت که حریصان و دنیا پرستانی که در طلب ثروت روح بزرگی دارند ، بسیار بهتر اند از کسانی که با تنبلی زندگی می کنند و برای پوشاندن این ضعف دم از زهد می زنند . امام علی (ع) در خطاب به یکی از همین دنیا پرستان فرمود که ای با همت و نیرومد چرا ثروت برای تو هدف است ؟ آن را بدست آور تا برای تو وسیله باشد . جالب است اشاره کنیم که گاهی درآمد سالانه امام علی (ع) به 40 تا 60 هزار درهم می رسید .

3-روح بزرگواررا می توان در انسانی دید که اهداف زندگی خود را بر پایه ی کرامت قرار می دهد و برای رسیدن به آن اهداف و فضایل تلاش می کند . بزرگواری یعنی حس شرافت ، احساس بزرگی در ضمیر و فطرت ، خود را نه برتر از دیگران که برتر از هر خود پسندی و خود پرستی دیدن . بزرگوار می خواهد بزرگ باشد اما نه از دیگران بلکه از هر پستی و دنائت ، که امام علی (ع) فرمود روح خود را از هر پستی برتر بدانید .

4-روح پستروحی است که در راه رذائل حرکت می کند و در این راه و برای رسیدن به اهداف شوم خود کوتاهی نمی کند . برای مثال می توان به موسولینی اشاره کرد که به یکی از نزدیکانش در خلوت گفت : ترجیح میدهم که یک سال شیر باشم و بدرم تا صدسال گوسفند باشم و دریده شوم . باید  گفت که در هر فرد صاحب روح بزرگ ، قسمتی از وجود او رشد کرده . یکی صاحب یک کینه توزی بزرگ است ، یکی صاحب ثروت اندوزی بزرگ و یا یکی صاحب جاه طلبی بزرگ و یا بندگی بزرگ و یا یک علم آموزی بزرگ و یا یک خود پرستی بزرگ .

هر روح بزرگواری یک روح بزرگ است اما هر روح بزرگی ، بزرگوار نیست  . هر روح با همت یک روح بزرگ است اما یک روح زمانی بزرگوار است که قرین فضایل باشد و با عزت و کرامت ، و یک روح زمانی پست است که قرین رذائل و دنائت باشد .

در همین راستا باید دانست که در راه بزرگوار کردن روح خود اولا باید همت کرد - همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند -  و مرحله دوم قدم نهادن در مسیری است که خداوند برای کرامت انسان ترسیم نموده و آن ، همان مسیر و دلیل  بعثت و ولایت رسول آخرین و آل طاهرین ایشان است . چرا که  پیامبر (ص) فرمودند : انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق . من برای تکمیل اخلاقی بزرگوارانه بر پایه ی کرامت و آقایی بشر – نه بر دیگران – بر پستی ها مبعوث شده ام .

اسلام در واقع مسیر کرامت انسان را رهایی او از بند نفس و سرور کردن خود عالی و الهی اش بر گستره وجودش می داند اما در عین حال به همان اندازه ای که انسان را به مبارزه با نفس پست خود دعوت کرده ، به عزت نفس و بزرگی همت نیز سفارش نموده است . چرا که در منظر اسلام انسان موجودی است مرکب که در وجود او هم کشش های دانی وجود دارد و هم کشش های عالی و آزاده ی حقیقی کسی است که خود عالی اش را در کشور وجودش به آقایی و سروری برساند .

از کتاب آزادی معنوی – فصل بزرگی و بزرگواری روح

....

یا علی 

خلاصه شده توسط

م.محمد.م.م


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

بسم الله ارحمن الرحیم

بزرگی و بزرگواری روح

گاهی انسان با کارهایی بزرگ اما مکدر کننده از طرف افرادی مواجه می شود . کار هایی که نه می توان بر بزرگی آن ها چشم پوشید و نه بر پستی شان . بر آنیم که از درچه ی دیدگاه معلم شهید مرتضی مطهری نگاهی به معانی و حواشی گزاره های زیر بیاندازیم : روح بزرگ و با همت ، روح کوچک و حقیر ، روح بزرگوار و با کرامت ، روح پست و رذل . بدیهی است در این مقال سعی شده که این موضوع بی هیچ دخل و تصرفی در سخنان آن شهید بزرگوار مطرح گردد .  

1- صاحبانروح های بزرگافرادی با همت اند . کسانی که در راه رسیدن به اهداف خود زحمت می کشند ، به تن و جان خود سختی می دهند ، کم می خوابند و معمولا هم کم عمر می کنند . ایشان در راه رسیدن به خواسته هایشان - حال هر چه که می خواهد باشد - از هیچ کاری روی گردان نیستند . می توان به ابوریحان بیرونی - که می گفت بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانسته بمیرم - اشاره کرد یا نادر را نام برد که گاهی در لشکر کشی هایش تا ده ها روز حتی کفش از پایش بیرون نمی آورد و...

2- تن پروران و تنبلانروحی کوچکو حقیر داردن ، به دنبال خواب راحت اند و از خوردن خوراک بسیار لذت میبرند . ایشان یا همواره دستشان جلوی دیگران دراز است و یا جیره خوار سفره دیگرانند ، مانند بیچارگان غیبت دیگران را می کنند و تن به هر ذلتی می دهند . به خاطر همت کوتاهشان بی سواد و دریوزه اند . در واقع می توان گفت که حریصان و دنیا پرستانی که در طلب ثروت روح بزرگی دارند ، بسیار بهتر اند از کسانی که با تنبلی زندگی می کنند و برای پوشاندن این ضعف دم از زهد می زنند . امام علی (ع) در خطاب به یکی از همین دنیا پرستان فرمود که ای با همت و نیرومد چرا ثروت برای تو هدف است ؟ آن را بدست آور تا برای تو وسیله باشد . جالب است اشاره کنیم که گاهی درآمد سالانه امام علی (ع) به 40 تا 60 هزار درهم می رسید .

3-روح بزرگواررا می توان در انسانی دید که اهداف زندگی خود را بر پایه ی کرامت قرار می دهد و برای رسیدن به آن اهداف و فضایل تلاش می کند . بزرگواری یعنی حس شرافت ، احساس بزرگی در ضمیر و فطرت ، خود را نه برتر از دیگران که برتر از هر خود پسندی و خود پرستی دیدن . بزرگوار می خواهد بزرگ باشد اما نه از دیگران بلکه از هر پستی و دنائت ، که امام علی (ع) فرمود روح خود را از هر پستی برتر بدانید .

4-روح پستروحی است که در راه رذائل حرکت می کند و در این راه و برای رسیدن به اهداف شوم خود کوتاهی نمی کند . برای مثال می توان به موسولینی اشاره کرد که به یکی از نزدیکانش در خلوت گفت : ترجیح میدهم که یک سال شیر باشم و بدرم تا صدسال گوسفند باشم و دریده شوم . باید  گفت که در هر فرد صاحب روح بزرگ ، قسمتی از وجود او رشد کرده . یکی صاحب یک کینه توزی بزرگ است ، یکی صاحب ثروت اندوزی بزرگ و یا یکی صاحب جاه طلبی بزرگ و یا بندگی بزرگ و یا یک علم آموزی بزرگ و یا یک خود پرستی بزرگ .

هر روح بزرگواری یک روح بزرگ است اما هر روح بزرگی ، بزرگوار نیست  . هر روح با همت یک روح بزرگ است اما یک روح زمانی بزرگوار است که قرین فضایل باشد و با عزت و کرامت ، و یک روح زمانی پست است که قرین رذائل و دنائت باشد .

در همین راستا باید دانست که در راه بزرگوار کردن روح خود اولا باید همت کرد - همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند -  و مرحله دوم قدم نهادن در مسیری است که خداوند برای کرامت انسان ترسیم نموده و آن ، همان مسیر و دلیل  بعثت و ولایت رسول آخرین و آل طاهرین ایشان است . چرا که  پیامبر (ص) فرمودند : انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق . من برای تکمیل اخلاقی بزرگوارانه بر پایه ی کرامت و آقایی بشر – نه بر دیگران – بر پستی ها مبعوث شده ام .

اسلام در واقع مسیر کرامت انسان را رهایی او از بند نفس و سرور کردن خود عالی و الهی اش بر گستره وجودش می داند اما در عین حال به همان اندازه ای که انسان را به مبارزه با نفس پست خود دعوت کرده ، به عزت نفس و بزرگی همت نیز سفارش نموده است . چرا که در منظر اسلام انسان موجودی است مرکب که در وجود او هم کشش های دانی وجود دارد و هم کشش های عالی و آزاده ی حقیقی کسی است که خود عالی اش را در کشور وجودش به آقایی و سروری برساند .

از کتاب آزادی معنوی – فصل بزرگی و بزرگواری روح

....

یا علی 

خلاصه شده توسط

م.محمد.م.م


,,,,
  • میر محمد مطهری موید