من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

بایگانی
  • ۰
  • ۰
سلام

صدقه سری کسی  که گفت اینجا گرد گیری میخواهد

و پاقدم کسی  که بد خوش آمد

 و برای تشکر از کسی که با وجود نبودنش

چند تا کامنت جانانه ی زیبا رها کرد که ما را خیلی شاد نمود

وبرای تشکر از ۶۰ و چند نفری که برای نبشته ی پیشینمان

نظری گماردند که همه با هم ۵ نفر هم نمیشوند ...

به روز میکنیم ...:

...

 

اندر احوالات ما ملالی نیست

جز دوری شما

امید داریم که جمع جبری احوالاتتان مثبت باشد

و حد خوشیتان به سمت بی نهایت

تو حید و خدا شناسی را از فاعل و مبتدا و خبر گرفته

تا یک بر اف برابر با یک بر پی بعلاوه ی یک بر کیو

با تمام عناصر بدنتان درک کنید

شاید پرابلم های زندگیتان سُلو گردد 

و کبوتر های یکی بیشتر از لانه هایتان خانه هایشان بیش از تعدادشان گردد

و بتوانید بین عمل و عکس العمل آن برایند بگیرین

....................................................

شکسپیر جانتان را عشق بورزانید به شاهنامه و لیلی و مجنون

تا بفهمد کودکانه میسروده

و در این باره فکر کنید که

شکستن یک طلسم سخت تر است یا شکستن یک قول

.......................................................................

و حساب کنید که با این شتاب و سرعت اولیه زندگیتان

یک ثانیه ی بعد قلبتان کجای ماجراست

تا شاید بتوانیم بفهمانیم به همه

که میشود همه را دوست داشت

و دوستت دارم کلمه ی سنگینی نیست

.................................................................................................

باشد که کنکور زمان شما حذف گردد

...

شاد باشید

یا علی

م.محمد.م.م

  • ۸۶/۰۸/۰۲
  • میر محمد مطهری موید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی