من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

بایگانی
  • ۰
  • ۰
جنگ شد و خرابی 

دولت سازندگی آمد 

سفت و سخت سیاست را گرفت که در نرود 

در رفت و دولت توسعه سیاسی آمد 

سازندگی و عدالت را وا داد 

دولت عدالت گستر و مهر ورز آمد 

از فرط عدالت محوری ، تدبیر را بر باد داد 

البته سازندگی کرد ( دو دولت قبل وعده داده بودند )

این بار دولت تدبیر و امید مهمان خانه ما شد

اگر همین منوال ادامه یابد نوبتی هم باشد 

باید توسعه سیاسی ( دو دولت قبل وعده داده بودند ) کند 

و احتمالا دولت بعد از دولت جناب آقای دکتر روحانی همان دولت اسلامی خواهد آمد

که در مسیر رسیدن به تمدن اسلامی منتظرش بودیم 

...

به قول دوست شاعر نکته سنجمانامید خان 

نکته ها بود بسی 

...

به دوست خوب روحانی چی ام آن روز بعد از انتخابات گفتم 

واقعا از ته دلم دوست دارم و دعا میکنم که دولت شما همانی باشد که 

تو میگویی 

دولت راااااستگویان 

دولت امید و تدبیر و کلید و تعادل

واقعا دوست دارم که همانی باشد 

اما نمیدانم چرا دلم شور میزند 

...

به یکی میگفتند امسال تقلب شده ؟ گفت نه 

گفتن 88 چی ؟ گفت آره 

گفتن دموکراسی هم یعنی همین دیگه ؟ گفت آره ...

... 

برای آقای جلیلی اون شبی که رفتیم خیام جنوبی و 

کاغذی به دست واستادم که یعنی پاسخ گویی به سوالات ستاد دانشجویی 

دکتر سعید جلیلی و همه مردم ریختن دور و برمون و اصلا نمیذاشتن من حرف بزنم 

( که یعنی مثلا من انجا بودم که جواب سوالاشون رو بدم ولی همه بیانیه میخوندن ) 

اونجا خیلی ها میگفتن که بابا جلیلی که از قبل انتخاب شده 

ما رو سیا نکنین 

دوست دارم روی یک کاغذ بنویسم که کجایید اونهایی که این رو میگفتین ...

و برم چند شب سر خیام جنوبی وایستم ببینم از کسی نفس در میاد ؟ 

دوست دارم فحش بدم الان ولی کار خوبی نیست 

البته نه به اونا که اونا جاهل و گول خورده اند . البته جاهل بودن هم گناهه 

به خودمون 

به قول اما علی (ع) بد بخت اونیه که دوستی پیدا نمیکنه 

بدبخت تر اونه که دوستاشو از دست میده 

اینایی که امروز از این حرفا میزنن دیروز  ...

...

رسانه های اصول گرا رو میبینم که امروز موس موس میکنن واسه جناب آقای دکتر روحانی 

بال و پر میزنن که ایشون اصلا اصلاح طلب نیست 

ایشون فلان و بهمانه 

البته ایشون اعتدال گراست انشالله 

اما این بالا و پایین پریدنای مذبوحانه ( تا خیلی آبروم نرفته یکی بگه املاش درسته یا نه اصلاحش کنم )

بیشتر منو یاد همون قربون صدقه هایی میندازه که برا اردوغان رفتیم 

یادتون که نرفته 

ما کلا جماعت تازه به دوران رسیده ای هستیم 

از بس از دنیا روی خوش ندیدیم ( البته نباید هم ببینیم . اگه ببینیم یه جای کارمون میلنگه ) 

تا یکی نیششو برامون وا میکنه دست و پامون رو گم میکنیم 

بعدا میفهمیم نگو نعره ی مستانه ای بوده 

اما جماعت حزب اللهی به این توجه نمیکنن که آقای روحانی عزیز 

الان باید در موضع اثبات خودشون به حزب اللهی ها باشه ( مثل همونی که آقای قالیباف در انتخابات بود ) 

نه این که ما در موضع چسبوندن خودمون به ایشون که اوا توروخدا ببین پسرم دماغش به من رفته ...

البته همه اینها در سایه ی حمایت همه جانبه از رئیس جمهور منتخب هست 

اما فراموش میشه گاهی که ایشون رئیس جمهور منتخب همه مردم ایرانن 

...

...

در این انتخابات از جلیلی حمایت کردم 

با دلیل و محکم 

با دست پر نه دل پر 

همیشه از آقایان رضایی و قالیباف و حداد و ولایتی هم تعریف و تمجید میکردم 

نقاط قوت همه ی آقایان رو هم همیشه میگفتم 

و البته نقد ها و سوالات منطقی ای هم داشتم از آنها و حتی از خود آقای جلیلی که همیشه در فضایی منطقی 

اگر خواهانی داشت و نه فالبداهه ، مطرح میکردم 

با خیلی از بچه های ستاد قالیباف دانشجویی دوست بودم و تقبل الله به ایشان میگفتم 

اما این انتخابات جدای از همه ی متن هایی که داشت حاشیه ای خوب و تجربه ای بزرگ برایم داشت 

و آن شناخت واقعی جبهه پایداری بود 

خدا را صد بار شکر کردم که جواب منفی به این جبهه دادم برای همکاری 

خدا را صد بار شکر کردم که با وجود علاقه ای هنوز هم به آرمان های مطروحه ایشان دارم 

با وجود علاقه و احترام فراوانی که برای علامه بزرگ ، مطهری زمان ، حضرت مصباح (دامت برکاته ) قائلم

اما فهمیدم که از مقام حرف تا عملشان ( عممالشان این طور اند ) در زمین اجرا یک دنیا فاصله است 

حرف زن هاشان آدم حسابی اند اما عمل کن هاشان واویلا

این را با دلی آسوده میگویم و حرف ها دارم پشت سر این چند کلمه که به ذلت جاری شدن تن نمیدهند 

اما فهمیدم که آقای جلیلی چرا از اول جواب نه به دعوت ایشان داد 

 به نظر من جبهه پایداری به آرمان های جلیلی خیانت بار عمل کرد که نه بهتر بگویم عمل نکرد خیانت کرد 

گویی که آرمان های مطروحه باد هواست و آنچه میماند رای آوردن است 

گویی که جلیلی برای درخت ها و جدول های خیابان حرف میزند و جوانکی مجنون است که ماه زده شده 

خاک بر سر جبهه و جماعتی که آرمان هایش فدای اعمالش شود 

جلیلی در ادامه باید هم به فکر آزاد کردن ظرفیت ها باشد و هم به فکر حفظ ظرفیت ها 

که ظرفیت آزاد میشود اما اگر رهایش کنی دوباره می خوابد

جلیلی باید رها شود از قید و بند اینچنین جماعت هایی که البته درگیر آن هم نبود 

و جلیلی اگر میخواهد آرمان انقلاب را سر دست ها بگیرد باید دست ها و دست ها بسازد 

این کوتوله هایی که دور و بر جلیلی پرسه میزدند چند تایشان آرمان مقاومت و گفتمان انقلاب اسلامی را

میتوانستند بخش کنند ( آر ما نِ مُ قا وِ مت ) 

باز گزاشتن دست هر کسی برای ستاد زدن هم یکی از اشتباهات بود که البته ظرفیت هایی را آزاد کرد 

اما راه را باز کرد برای موش های کثیف که میخواستند ضربه بزنند 

و همچنین از همه جا رانده و وامانده هایی که 

ایمان داشتند از هیچ کس چیزی به سبیلشان نمیماستد اما اندک امیدی داشتند که به واسطه ی هم هجا بودن 

حرف های جلیلی و احمدی چیزکی شاید به ایشان برسد 

...

حرف ها بسیار است 

مقداریشان درون ستادی 

مقداری درون گفتمانی 

مقداری درون ریشی 

مقداری درون ملتی 

مقداری جهانی 

که از هر کدام مقداری تراوید 

البته اول قرار نبود بتراود 

اما به قول شاعر 

اول قرار نبود که بمیرند عاشقان همه 

اما شاعر ادامه شعرش یادش رفت و ادامه داد 

بعدا قرار شد که بمیرند عاشقان همه 

...

التماس دعا 

یا علی 

م.محمد.م.م


,,
  • ۹۲/۰۴/۰۴
  • میر محمد مطهری موید

تامل

حرف تازه

دل نوشته

سیاست

مبارزه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی