من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

بایگانی
  • ۰
  • ۰
من نمیدانم

شاید این گنج به ویرانی صد ها دیوار

بر نیاید از خاک

شاید این چشمه ی تابان

ز اشک ماه است

من نمیدانم

چه تعداد

گل سرخ و سپید زیر پایم له شد

تا که شاید کودکانه

جست و خیزان بانگ بردارم که :

ای جاااان

ای جاااان...

ای جااااااااااااااااااان ...

...........................................................

خدا عوض همه ی کار های خیر شما رو زود بده ...

حکما خیره ...

از سر گناهامون هم ...

خودش رحیمه

لازم به گفتن نیست ...

شاد باشید

یاعلی

م.محمد.م.م

........................................

پ.ن: عنوان پست : اشتباهی نوشتم ... نمیدونم حکما حکمتی داره

پاکش نمیکنم ... عنوان مطلب شد : محمد

پ.ن: اینم حکما از پاقدم خیر رضا مسافره( هفت سیب در پیوند هام ) که بعد از مدت ها از خودم چیزی نوشتم

پ.ن: انتظار خوب نوشتن نداشته باشید تا ایشالله از زمین بلند شم ...

  • ۸۹/۰۲/۰۶
  • میر محمد مطهری موید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی