من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

بایگانی
  • ۰
  • ۰

از دیده خون دل همه بر روی ما رود

بر روی ما ز دیده چگویم چها رود

...

ما در درون سینه هوایی نهفته ایم

بر باد اگر رود دل ما زان هوا رود

...

خورشید خاوری کند از رشک جامه چاک

گر ماه مهر پرور من در قبا رود

...

بر خاک راه یار نهادیم روی خویش

بر روی ما رواست اگر آشنا رود

...

سیلست آب دیده و هر کس که بگزرد

گرخود دلش ز سنگ بود هم زجا رود

...

ما را بآب دیده شب و روز ماجراست

زان رهگزر که بر سر کویش چرا رود

...

حافظ بکوی میکده دایم بصدق دل

چون صوفیان صومعه دار از صفا رود

... 

چیزی ندارم که اضافه کنم

و عید مبعث رو به شما تبریک میگم

...

یا علی

م.محمد.م.م

 

  • ۸۶/۰۵/۱۷
  • میر محمد مطهری موید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی