من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

بایگانی
  • ۰
  • ۰

دستهایش خالی

کودکان چشم به دستان پدر...؟

سفره خالی را

پدر از پنجره بیرون انداخت

سفره قلبش را

بار دیگر گسترد

بچه ها

آن شب هم

یک دل سیر

محبت خوردند

....

توی این روزا به یاد اونایی که ندارند چیزی حتی برای خوردن

باشیم

شاد باشید

و سال خوب و خوشی رو براتون آرزو میکنم

سال نو مبارک

یا علی

م.محمد.م.م

  • ۸۵/۱۲/۲۴
  • میر محمد مطهری موید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی