من از آن روز که در بند تو ام ، آزادم - نور تو

تقدیم به تو خودت میدونی کی هستی:

 

سال ها این دل من گرد جهانی می گشت

خیره و سر شده از حال نهانی می گشت

سال ها گرد دم و جام و دهانی میگشت

دین و دل هر دو ببرد و دل من ماتم شد

سال ها دور ز خود ، دور جهانی گشتم

دور تر از دل و جان  ،دور هر آنی گشتم

 هم چنان من پی این ساقر فانی گشتم

نور تو باز بیامد ، دل من آدم شد

سلام 

این یه شعر از خودم 

" تو"ی اول که این شعر رو بهش تقدیم کردم خودش میدونه کیه 

و " تو"ی آخر شعر هم ذات مقدس حق تعالی اس

امیدوارم خوشتون اومده باشه 

یا علی 

محمد کوچولو 

م.محمد.م.م