من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

بایگانی
  • ۰
  • ۰
سوختم

آموختم

چشم خود را به لب چشمه ی تو من دوختم

************************************************

*************************************************

آی کبوتری که هستی پیش گنبد طلا
تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا
تو که توی اون حریم با صفا پر می زنی
گاهی گنبد و گاهی گلدسته رو سر می زنی
من کبوتر بقیعم، با تو خیلی فرق دارم
جای گنبد بروی پنجره ها سر می ذارم
تو که شبها تو خونت چلچراغا روشن میشه
تو که از بوی گلاب آشیونت گلشن میشه
خونه ی قشنگِ تو کجا و این خونه کجا
گنبدِ طلا کجا، قبرای ویرونه کجا
هر کی اونجا می پره طائر افلاکی میشه
تو بقیع بال و پرِ کبوترا خاکی میشه
اونجا قدر زائر امام رضا رو می دونند
اینجا زائرا رو از کنار قبرا می رونند
تو که هرشب می سوزه صد تا چراغ دور و ورت
بگو با امام رضا، غریب توئی یا مادرت

 *************************************************

**************************************************

{غیر از قسمت اول (سوختم...)این شعر از خودم نیست }

{(این پست بهاره یا عیدونه یه هر چیز دیگه که اسمشه میباشههه)}

شاد باشید

شادیتان آرزوست

یا علی

محمد کوچولو

م.محمد.م.م

 

 

  • ۸۴/۱۲/۱۹
  • میر محمد مطهری موید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی