سلام
بعداز تمام شدن دوران طلایی امتحانات و
طلایی رد کردن آن ها به شکلی در خور توجه
و ثبت طلایی ترین نتیجه در این دوران در طول تاریخ تحصیلم
و با توجه به سفر خانواده محترم به جز من و برادر جان
به مکه مکرمه و مدینه منوره
و میهمانی شیرین ( این افعال دیگر برعکس نیست واقا این میهمانی ها شیرین بودند )
دو هفته ای که بیشترش خانه مامان بزرگه که هزار تا قصه داره و خاله کوچیکه بود
( البته باید در این مقال
از شام عمه بزرگه و عمه کوچیکه و عمو بزرگه و نهار و شام آن یکی مامان بزرگه هم
تشکر کنم )
و خرابی مودم خانه و البته تازه کشف شدن مودم خانه خاله کوچیکه
و البته بیماری دو روزه ای که امروز تقریبا از آن دارم فارق میشوم
و نرسیدن به هیچ کدام از کار هایی که برای تابستان برنامه ریزی کرده بودم
که البته اتفاق جدیدی نیست
و همچینین با توجه به سوختن گوشی همراهمان در راه ارومیه به همدان
و البته خیلی چیز های دیگر ،
( تا اینجا با توجه به استفاده از " بعد از " و " با توجه به " در واقع مقدمه چیزی بود که میخواهم بگویم )
دو روز پیش بعد از هم کلامی با فردی که بسیار برایم قابل احترام است
و خدا را به خاطر هم کلامی با او شاکرم و صبر بر بلایایش را طالبم
فهمیدم که
" در تمام عمرم برای اثبات بودن چیزی که واقعا نبودم جنگیده ام "
همیشه این حدیث امام علی (ع) در جلوی چشمم رژه میرود که
اگر چیزی که میخواهی نیستی
پس فرقی ندارد که کیستی
------------------------
التماس دعا
یاعلی
م.محمد.م.م
,,