من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

من از آن روز که در بند تو ام آزادم

امیری حسین و نعم الامیر

بایگانی
  • ۰
  • ۰
به این فکر میکنم که

چرا کربلا نقطه عطف تاریخ اسلامه

شاید چون شیب زمین کربلا به بینهایت میل میکنه

یه طرف در اوج شقاوت

و یه طرف در اوج افلاک

هر چیزی که مشتق از کربلا باشه

روی خط شیب کربلا باشه

اونم به بی نهایت میل میکنه

و توی تاریخ میمونه

حالا هرچی به دو سر این تاریخ نزدیک تر

به بی نهایت مثبت و بی نهایت منفی هم نزدیک تر

کربلا هر چند که تقعر تاریخ رو از منفی ، مثبت کرد

اما تعریفی هم برای مثبت بی نهایت و منفی بی نهایت داد

...

حکما اگه یه موضوعی کربلایی بشه

باید دو طرف داشته باشه

این بار هم وقتی

طرفی که نزدیکه به منفی بی نهایت  

یعنی فتنه

کارش به کربلا میرسه  

باید اون طرفش ۹ دی باشه

تا خطمون کربلایی کربلایی بشه

وگرنه

وگرنه نداره

کل یوم عاشورا

کل عرض کربلا

..........................................

پادکست : اشک

نوای حاج محمود کریمی

..........................................

..........................................

لینک نوای پادکست

..........................................

یاعلی

م.محمد.م.م

 


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

عصر یک جمعهء دلگیر

 دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

چرا آب به گلدان نرسیده است؟

چرا لحظهءباران نرسیده است؟

 و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است ، به ایمان نرسیده است

 و غم عشق به پایان نرسیده است.

بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید

 بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گم گشته به کنعان نرسیده است؟

چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است ؟

دل عشق ترک خورد

گل زخم نمک خورد

زمین مرد ، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد

فقط برد

 زمین مرد، زمین مرد

خداوند گواه است دلم چشم به راه است

 و در حسرت یک پلک نگاه است

 ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی

برسد کاش صدایم به صدایی...

 

 

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس

 تو کجایی گل نرگس ؟

به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم

 زده آتش به دل عالم و آدم

 مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای ؟

 ای عشق مجسم!

که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت ؟

 نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت

به فدای نخ آن شال سیاهت

 به فدای رخت ای ماه !

 بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و  اینبزم توئی ،آجرک الله!

عزیز دو جهان یوسف در چاه

دلم سوخته از آه نفس های غریبت

 دل من بال کبوتر شده

خاکستر پرپرشده

 همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی

 و سپس رفته به اقلیم رهایی

 به همان  صحن و سرایی که شما زائر آنی

و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت  ببری تا بشوم کرب و بلایی ؟

 به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد

نگهم خواب ندارد

 قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد

 شب من روزن مهتاب ندارد

 همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دل دادهء دل سوخته ارباب ندارد ...

تو کجایی؟ تو کجایی

 شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...

 

 

گریه کن ،گریه و خون گریه کن آری

که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را

و اگر طاقتتان هست کنون من نفسیروضهز مقتل بنویسم

و خودت نیز مدد کن

که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است

 به گستردگی ساحل نیل است

 و این بحر طویل است

و ببخشید که این مخمل خون بر تن تب دار حروف است

 که این روضهء مکشوف لهوف است :

 عطش بر لب عطشان لغات است

 و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است

 و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است

ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است

 ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است

 ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است

و زنی محو تماشاست زبالای بلندی

 الف قامت او دال

و همه هستی او در کف گودال

و سپس آه که «الشّمرُ ...»

خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...»

دلت تاب ندارد

 به خدا با خبرم

می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی

 تو خودت کرب و بلایی

 قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی

تو کجایی ... تو کجایی ...

تو کجایی

شاعر : سید حمید رضا برقعی

..........................................................................................................

آه ... محرم اومد از راه

.............................

التماس دعا

یاعلی

م.محمد.م.م 


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

عصر یک جمعهء دلگیر

 دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

چرا آب به گلدان نرسیده است؟

چرا لحظهءباران نرسیده است؟

 و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است ، به ایمان نرسیده است

 و غم عشق به پایان نرسیده است.

بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید

 بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گم گشته به کنعان نرسیده است؟

چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است ؟

دل عشق ترک خورد

گل زخم نمک خورد

زمین مرد ، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد

فقط برد

 زمین مرد، زمین مرد

خداوند گواه است دلم چشم به راه است

 و در حسرت یک پلک نگاه است

 ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی

برسد کاش صدایم به صدایی...

 

 

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس

 تو کجایی گل نرگس ؟

به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم

 زده آتش به دل عالم و آدم

 مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای ؟

 ای عشق مجسم!

که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت ؟

 نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت

به فدای نخ آن شال سیاهت

 به فدای رخت ای ماه !

 بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و  اینبزم توئی ،آجرک الله!

عزیز دو جهان یوسف در چاه

دلم سوخته از آه نفس های غریبت

 دل من بال کبوتر شده

خاکستر پرپرشده

 همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی

 و سپس رفته به اقلیم رهایی

 به همان  صحن و سرایی که شما زائر آنی

و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت  ببری تا بشوم کرب و بلایی ؟

 به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد

نگهم خواب ندارد

 قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد

 شب من روزن مهتاب ندارد

 همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دل دادهء دل سوخته ارباب ندارد ...

تو کجایی؟ تو کجایی

 شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...

 

 

گریه کن ،گریه و خون گریه کن آری

که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را

و اگر طاقتتان هست کنون من نفسیروضهز مقتل بنویسم

و خودت نیز مدد کن

که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است

 به گستردگی ساحل نیل است

 و این بحر طویل است

و ببخشید که این مخمل خون بر تن تب دار حروف است

 که این روضهء مکشوف لهوف است :

 عطش بر لب عطشان لغات است

 و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است

 و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است

ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است

 ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است

 ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است

و زنی محو تماشاست زبالای بلندی

 الف قامت او دال

و همه هستی او در کف گودال

و سپس آه که «الشّمرُ ...»

خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...»

دلت تاب ندارد

 به خدا با خبرم

می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی

 تو خودت کرب و بلایی

 قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی

تو کجایی ... تو کجایی ...

تو کجایی

شاعر : سید حمید رضا برقعی

..........................................................................................................

آه ... محرم اومد از راه

.............................

التماس دعا

یاعلی

م.محمد.م.م 


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰
چند روز پیش یکی از دوستان هم خوابگاهی با حالتی آمیخته با

ناراحتی و تعجب و دلهره و سوال و ... گفت :

شنیدی امریکا گفته که می خواد سردار سلیمانی رو بکشه ؟

با حالتی جدی و از روی حاضر جوابی و ... گفتم :

خوب بکشه

بچه می ترسونه ...

...

بچه می ترسونن احمق ها

فکر می کنن که الان گفتن می خوان سردار سلیمانی رو ترور کنن ما می ترسیم

نه ، حمقا !

ما رو از چی می ترسونین ؟

شنیدم سردار هرجا حرف میزنه دعا می کنه که شهید بشه

مگه کم کشتید از ماها

چیزی شد مگه ؟

بازم بکشید هیچی نمیشه

خدا رو شکر مملکتی که صاحبش امام زمان باشه

نایبش فقیه باشه

مگه با این کارای شما براش اتفاقی میوفته

مگه قبلا نکشتید مطهری ها رو ، بهشتی ها رو ، رجایی و با هنر ها رو و...

اینم روش

بد بخت های فلک زده

امامون مگه نگفته که بکشید ما را ملت ما بیدار تر می شوند

فکر کردید که حالا سردار سلیمانی رو ازمون بگیرید ما می شینیم سر جامون ؟

این ملت از آزمایش های بزرگتر از این سر بلند بیرون اومده

خدا امام خمینی رو ازمون گرفت ما زمین گیر نشدیم

حاج قاسم سلیمانی سر جاش ، من و رفیقام و همه خانواده و همه نزدیکامم آرزومونه

 که توی راه خدا فدا شیم

هدفمونه ، دعامونه ، عشقمونه واسه ولایت جونمون رو بدیم  

خاک توی سر نفهمتون کنم که آخرشم نمی فهمین من چی میگم

بهتره شما برید یه فکری برای خاک بر سریتون توی خیابونای کشورتون و ۸۰ تا کشور دیگه بکنین

به شما ها نیومده واسه ما غد بازی در بیارید .

پایان پیام /

دشنه ای در قلب کفار

یاعلی

م.محمد.م.م

 


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰
چند روز پیش یکی از دوستان هم خوابگاهی با حالتی آمیخته با

ناراحتی و تعجب و دلهره و سوال و ... گفت :

شنیدی امریکا گفته که می خواد سردار سلیمانی رو بکشه ؟

با حالتی جدی و از روی حاضر جوابی و ... گفتم :

خوب بکشه

بچه می ترسونه ...

...

بچه می ترسونن احمق ها

فکر می کنن که الان گفتن می خوان سردار سلیمانی رو ترور کنن ما می ترسیم

نه ، حمقا !

ما رو از چی می ترسونین ؟

شنیدم سردار هرجا حرف میزنه دعا می کنه که شهید بشه

مگه کم کشتید از ماها

چیزی شد مگه ؟

بازم بکشید هیچی نمیشه

خدا رو شکر مملکتی که صاحبش امام زمان باشه

نایبش فقیه باشه

مگه با این کارای شما براش اتفاقی میوفته

مگه قبلا نکشتید مطهری ها رو ، بهشتی ها رو ، رجایی و با هنر ها رو و...

اینم روش

بد بخت های فلک زده

امامون مگه نگفته که بکشید ما را ملت ما بیدار تر می شوند

فکر کردید که حالا سردار سلیمانی رو ازمون بگیرید ما می شینیم سر جامون ؟

این ملت از آزمایش های بزرگتر از این سر بلند بیرون اومده

خدا امام خمینی رو ازمون گرفت ما زمین گیر نشدیم

حاج قاسم سلیمانی سر جاش ، من و رفیقام و همه خانواده و همه نزدیکامم آرزومونه

 که توی راه خدا فدا شیم

هدفمونه ، دعامونه ، عشقمونه واسه ولایت جونمون رو بدیم  

خاک توی سر نفهمتون کنم که آخرشم نمی فهمین من چی میگم

بهتره شما برید یه فکری برای خاک بر سریتون توی خیابونای کشورتون و ۸۰ تا کشور دیگه بکنین

به شما ها نیومده واسه ما غد بازی در بیارید .

پایان پیام /

دشنه ای در قلب کفار

یاعلی

م.محمد.م.م

 


,,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰
با من تمام خاطره های شکسته ام

بندی به بند خورده و بر جا نشسته ام

از بس تمام معرکه ها بر سرم شدند

 هر دم وجود خاطره ها را گسسته ام

هر خس میان جاده ی دل سوی دل دوان

لیکن میان جاده ی دل ، دل نبسته ام

صد بار رفتم و ز جفایت بیامدم

صد بار ماندم و ز دلت دست شسته ام

حالا میان خاطره های شکسته ام

برجا نشسته ام به خدا پیر و خسته ام

 

یاعلی

م.محمد.م.م

۹۰/۷/۲۳

......................................................................

 

 


,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰
با من تمام خاطره های شکسته ام

بندی به بند خورده و بر جا نشسته ام

از بس تمام معرکه ها بر سرم شدند

 هر دم وجود خاطره ها را گسسته ام

هر خس میان جاده ی دل سوی دل دوان

لیکن میان جاده ی دل ، دل نبسته ام

صد بار رفتم و ز جفایت بیامدم

صد بار ماندم و ز دلت دست شسته ام

حالا میان خاطره های شکسته ام

برجا نشسته ام به خدا پیر و خسته ام

 

یاعلی

م.محمد.م.م

۹۰/۷/۲۳

......................................................................

 

 


,,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰
الیس الله بکاف عبده ؟

.........................................................................................................کافی است.


,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰
الیس الله بکاف عبده ؟

.........................................................................................................کافی است.


,,
  • میر محمد مطهری موید
  • ۰
  • ۰

...

خوب خدا رو شکر

ما که عادت داریم

واله ای که عاقل باشه فقط خدا میدونه کارش به کجا میرسه اما

این که شما عاذمید ما رو ناراحت میکنه

اما خوب بی شک برای شما بهتره

یه بنده خدا میگفت که نگید الان فاطمه (س) برای حسین گریه میکنه

چون الان اونا خوش اند کنار حوض کوثر

ماییم که باید برای نبودشون گریه کنیم ...

...

برای همه کسایی که میگذرند تا برسن

دعا میکنم که انشالله به اونجایی که میخوان برسن

برای پریدن باید پیله رو ول کنی

حتی اگه خیلی وقت باشه که توشی و بش عادت کرده باشی

...

این روزا با نبودنم و شلوغی سرم و ... فکر کنم که باعث دلخوری چند نفری از خودم شدم

خواهش میکنم که ببخشن

مخصوصا کسی که قرار بود براش مطلب بنویسم و

به قول خودش دستشو تو پوس گردو قرار دادم

شرمنده ام

ببخشید

همتون حلالم کنید

...

بعضی وقتا که از این جا بعضیا میرن که خیلی بودنشون برام مهمه

مثل حالا و یا وقتی که روزانه ها حذف شد

و یا وقتی که استخاره بد اومد ...

با خودم میگم که منم برم از این جا و ولش کنم این خراب شده رو

اما هیچ وقت این کار رو نکردم تا حالا

بعدشم نمیکنم

انشالله

...

رمضان کریم

التماس دعا

یاعلی

م.محمد.م.م

 


,,,
  • میر محمد مطهری موید